مقالات تخصصی

سئو سایت , گردشگری , آیفون های تصویری و قانون جذب

سئو سایت , گردشگری , آیفون های تصویری و قانون جذب

۸۶ مطلب با موضوع «قانون جذب» ثبت شده است


استاد امیر شریفی مربی موفقیت و رشد فردی که به عنوان کارآفرین اینترنتی جوان در مدت زمان کمی اتفاقات بزرگی را رقم زده، در این خصوص مطالبی را بیان کرد.


امیر شریفی مدیر سایت‌های پرورش افکار و نشاط‌ آوران و چندین سایت پربازدید دیگر است. هرکسی او را ببیند، نخستین چیزی که نظرش را جلب می‌کند، صداقت و انرژی فوق‌العاده‌اش است، طوری که همواره با جنب‌وجوش حرف می‌زند و کمتر می‌نشیند.

وقتی حرف می‌زند کاملاً مشخص است که باصداقت کامل حرف می‌زند و انسان محو صداقت و خاکی بودنش می‌شود. مشخص است که کودک درون بسیار قدرتمندی دارد و به قول خودش رفتارهای کودکانه بسیاری دارد و اصلاً هم سعی در مخفی کردنش ندارد. در کل سعی در مخفی کردن هیچ‌چیزی ندارد. می‌گوید نقاب را دوست ندارم.

جوانی که در چند مقطع فقر و ورشکستگی را تجربه کرده است و امروز لقب کارآفرین موفق را به دوش می‌کشد. زمان تعریف کردن هر چیزی اشتیاق زیادی دارد و با حرارت حرف می‌زند. بسیار عاشق است. به گفته خودش اگر عشق به انسان‌ها را فاکتور بگیریم ۲ عشق درونی و معنوی دارد. یکی عشق به تدریس و معلمی و دیگری عشق به کشور عزیزمان ایران.

وی در زیر به پرسش‌هایی در مورد اینکه چگونه در این سن کم تبدیل به کارآفرینی موفق شد، پاسخ داد:

* چطور شد که فکر کردید می‌توانید کارآفرین شوید؟

 - داستانش طولانی است. اول از توانستن شروع نشد. اصلاً به توانستنش فکر نکردم. بیشتر بحث خواستن بود. همه شنیدیم که خواستن توانستن است ولی من این موضوع رو یک مدل دیگر مطرح می‌کنم. من اعتقاد دارم وقتی انسان بخواهد اصلاً فکر نمی‌کند که می‌تواند یا نه!‌ فقط شروع می‌کند. البته اگر خواستن، خواستن واقعی باشد. من عاشق کارم هستم و زمانی که نشاط آوران یا پرورش افکار را استارت زدم، نشستم و حساب کتاب کنم که می‌شود یا نه. فقط گفتم می‌خوام و بسم الله گفتم و شروع کردم.

* اگر موفق نمی‌شدید چطور؟

 - آنقدر در زندگی‌ام شکست‌خورده بودم که نمی‌ترسیدم (می‌خندد). جدای شوخی می‌دانستم موفق می‌شوم چون وقتی‌که به درک خوبی از قوانین موفقیت رسیدم این قوانین را درجاهای مختلفی تست کردم و نتیجه همواره یک‌چیز بود: بی‌نظیر! اجازه بدید تنها یک موردش را برای‌تان خیلی کوتاه تعریف کنم.

من ابتدا کمک مشاور دبیرستان علامه حلی ۴ بود. شروع کردم گفتم خوب من می‌خواهم به درجات بالاتری برسم نه اینکه تایپ و کپی به عهده من باشد. من می‌خواهم تأثیرگذار باشم. بعد شروع به استفاده از همین قوانین کردم و کمتر از یک سال مسئول المپیاد همان دبیرستان شدم. درصورتیکه به طور معمول کمک مشاورها شاید بعد از چندین سال نهایتا مشاور اول دبیرستان شوند ولی من فقط المپیاد را می‌خواستم.

جالب اینجاست که تمام مسئولان المپیادی که می‌شناختم، مدال المپیاد کشوری و یا حتی جهانی داشتند ولی من نداشتم. این باعث نشد ناامید بشوم تنها به خودم گفتم جای مدال را باید با تواناییم پر کنم. در آن زمان دبیرستان علامه حلی ۴ از زمان تأسیس تا همان سال ۲ مدال طلای کشوری المپیاد داشت و سال اولی که من مسئول المپیاد شدم موفق شدیم ۶ مدال طلا به دست بیاوریم. می‌دانم شاید برای عده‌ای این نتایج خیلی چشم‌گیر نباشد ولی من به بزرگترین هدف کاری‌ام در آن زمان رسیدم. در کمتر از یک سال.

* یعنی سه برابر تمام ادوار مدرسه فقط در یک سال مدال طلا کسب کردید؟

- بله

* خیلی عالی است...

- شاید من هم در آن زمان چون تازه این قوانین را به کار می‌بستم همین نظر را داشتم ولی الآن می‌گویم کاملاً طبیعی است. بعد این قوانین را در مورد ثروت در زندگی شخصیم به کار بردم و به‌سرعت درآمدم ده برابر شد. به‌سرعت منظورم ۳ ماه نیست ولی در کمتر دو سال و چند ماه نزدیک به ده برابر شد. این‌ها فقط قسمتی از به کار بردن این قوانین بود. اگر بخواهم نتایجی که گرفتم را بگویم یک جلد کتاب می‌شود. حالا فکر می‌کنم جواب سؤالتان را کامل گرفته باشید. آنجا که پرسیدید اگر موفق نمی‌شدید چطور؟ من اصلاً به موفق نشدن فکر نمی‌کردم چون می‌خواستم و تجربه‌ام می‌گفت همه‌چیز به بهترین شکل پیش خواهد رفت.

* پس شما موفقیت خودتان را پیشگویی کردید. اتفاقاً شنیدم که شما در یکی از صحبت‌های‌تان اشاره کردید، بارها به افراد گفتید تا ۶ ماه دیگر به موفقیتی می‌رسید یا برعکس، گفتید که الان زمان شروع کار نیست و اگر آغاز کنید، حتماً متضرر می‌شوید و اکثراً هم درست گفتید. در کل پیشگوی خوبی هستید؟

 - نه، به‌هیچ‌وجه اسمش پیشگویی نیست. اگر من بگویم امشب خورشید در آسمان نخواهد بود پیشگوی خوبی هستم؟

* مسلماً خیر. این موضوع خیلی طبیعی است...

 - کاری که من کردم و می‌کنم هم طبیعی است. ما در جهانی منظم زندگی می‌کنیم. صد در صد منظم! شنیدید حتی یک برگ هم بدون اراده خداوند از درخت نمی‌افتد؟ این دقیقاً همان نظم جهان هستی است. اراده خداوند متعال منظم است. بهتر بگویم خداوند بزرگ و مهربان اراده کرده که جهان منظم باشد. تابه‌حال دیده‌اید که خداوند اراده کند شب خورشید در آسمان باشد؟ یا اراده کند که یک روز به‌جای جاذبه زمین جاذبه آسمان داشته باشیم؟

* خیر...

- پس تابه‌حال ۲ موضوع رو قبول داریم: همه‌چیز در دنیا به اراده خداوند است. اراده خداوند این است که جهان هستی کاملاً منظم باشد و این نظم است که جهان را زیبا کرده است. اصلاً دقت کردید که عمومی‌ترین و ساده‌ترین برهان برای اثبات خداوند برهان نظم است؟ حالا ما به‌عنوان اشرف مخلوقات خداوند در زندگی‌مان نظم وجود ندارد؟

* در عین سادگی خیلی جالب است...

 - بله جالب است، کلاً همیشه حقیقت جالب است.  کاری که من می‌کنم کار عجیبی نیست. کافی است نظم جهان را بدانیم. آن زمان به راحتی می‌بینیم که یک نفر آیا در راستای این نظم حرکت می‌کند یا برخلاف آن. اگر در راستای این نظم حرکت کرد به چیزی که می‌خواهد می‌رسد و اگر رعایت نکرد نمی‌رسد و هیچ‌چیز این بین قدرتی ندارد. معنی «لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» دقیقاً همین است: یعنی هیچ حول و قوه‌ای نیست مگر مال خدا. یعنی اوضاع اقتصادی مهم نیست. تصمیم کارفرما مهم نیست و هیچ‌چیز دیگری مهم نیست؛ فقط خدا.

یک شعر زیبا از زبان دل‌نشین و مبارک مقام معظم رهبری شنیدم که نمی‌دانم از کیست ولی بسیار زیباست: «اگر تیغ عالم بجنبد ز جای - نبرد رگی تا نخواهد خدای» این یعنی دیدگاه توحیدی به جهان. یعنی جهان به اراده خداوند متعال منظم آفریده‌شده است.

* و تلاش شما این است که این نظم را به مردم آموزش دهید؟

- دقیقاً. من محصولی آماده کردم به نام کارشناس جذب شوید که در آن قانون جذب را آموزش می‌دهم. البته نه به آن شکلی که در فیلم راز و یا منابع دیگر آموزش داده‌ شده است. این منابع دیدگاه اومانیسمی دارند و سعی کردند خدا را از این  قانون حذف کنند درصورتی‌که کل این قانون بوی دل‌نشین خدا را می‌دهد. به‌شخصه معتقدم بهترین منبع برای یادگیری این قانون کتاب مقدس قرآن و کلام نورانی اهل‌بیت(ع) است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۰
Fahimeh Nazari

چگونه خوش صحبت باشیم

خوش صحبت بودن یک ویژگی خاص است که خیلی ها دوست دارند یک فرد خوش صحبت و دوست داشتنی باشند. مهم نیست با چه دقتی برای کلمات‌ مان برنامه‌ ریزی می‌ کنیم، چرا که در اختیار ما نیست که پیام‌ مان چطور دریافت می‌ شود. البته موارد متعددی در کنترل ما هستند مانند به جا بودن، قوت و میزان صدا. دانستن توانایی‌ ها و از قبل آماده شدن، به ما این امکان را می‌ دهد که از هر فرصت بطور حداکثر برای برقراری ارتباط استفاده کنیم. در ادامه پنج نکته ذکر می‌ شود که در این مسیر به ما کمک می‌ کند:

راه های خوش صحبت بودن

چطور خوش صحبت باشیم,چگونه خوش صحبت باشیم,چگونه خوش صحبت باشیم

1- بدون فکر و فی‌ البداهه سخن نگوییم

هر مکالمه‌ ای که بعدها در مورد آن افسوس می‌ خوریم یک علت مشترک دارند: فکر نکردن پیش از سخن گفتن. قبل از به اشتراک گذاشتن افکارمان، زمان زیادی را برای تحلیل آنها در اختیار داریم. اگر مکالمه یا جلسه ما ارزش برنامه‌ ریزی را دارد، ارزش آن را هم دارد که دقایقی را برای ایجاد طرحی کلی صرف کنیم. برای یک مکالمه مهم، گفت‌ و گو را با یک همکار قابل اعتماد انجام دهیم تا بتوانیم اشکالات را رفع کنیم.

2- آن را از دید شنونده مورد توجه قرار دهیم

به هنگام ایجاد استراتژی برای صحبت کردن، خود را در موقعیت طرف مقابل قرار دهیم. این کار باعث ایجاد یک رویکرد متعادل می‌ شود و ما را آماده می‌ کند که تنها به موقعیت خود توجه نکنیم و هر عمل متقابلی را مورد چالش قرار دهیم.

3- برای پاسخ‌ های مختلف آمادگی داشته باشیم

کسی نمی‌ تواند با قطعیت بگوید که پاسخ طرف مقابل چه خواهد بود. با پیش‌ بینی کردن پاسخ‌ های منفی یا سوالی، شانس خود را برای یک گفت‌ و گوی خوب افزایش دهیم در این صورت احتمال کمتری برای غافلگیر شدن وجود دارد.

4- با دلیل و منطق عمل کنیم

نقطه‌ نظری که با منطق و اطمینان بیان شود، کمتر با خصومت رو‌به‌ رو می‌ شود. نکته این است که گفت‌ و گو را تا جای ممکن با دلایلی که با داده‌ ها و حقایق همراه شده‌ اند پیش ببریم.

5- جنبه احساسی را فراموش نکنیم

همانطور که مورد شماره چهار اهمیت منطق را تأکید می‌ کند، مهم است بدانیم که احساسات، اغلب از منطق پیشی می‌ گیرد. تأثیر احساسات را در درک پیام‌ مان نادیده نگیریم و بدانیم کلماتمان چه احساساتی را برانگیخته می‌ کنند.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۲۲
Fahimeh Nazari

راه درست زندگی چیست؟ امید به زندگی

برای همه انسان ها تقریباً زندگی کردن با دو دست امکان پذیر است و شاید تصور اینکه لحظه ای دست های خود را نداشته باشیم بسیار سخت باشد اما این امر برای خانواده خانم “بانون” عادی شده است و آنها به این حالت عادت کرده اند.

لیندا بانون (linda bannon) خانمی است که از بدو تولد به علت بیماری خاصی به نام “Holt-Oram“ که ناشی از اشکال در رشد استخوان ها است، بدون بازو و دست به دنیا آمده است اما نگذاشته تا این مشکل به زندگی او صدمه ای بزند و همه کارهای خود را با پا انجام می دهد.

امید به زندگی,امید به زندگی ندارم,راه درست زندگی چیست؟

این خانم 35 ساله تمام کارهای روزمره مانند پخت غذا، خوردن، تمیز کردن و حتی شستن لباس های کثیف را با پا انجام می دهد و به گفته خودش زندگی با دست را نمی تواند تصور کند زیرا برای او همه چیز پاهایش شده است.

زندگی جالب مادر و پسری بدون دست,ناامید نشوید,هرگز ناامید نشو

هرگز ناامید نشوید

این خانم حالا با این شرایط ازدواج کرده است و صاحب فرزند پسرش تیمی 9 ساله است که از همین بیماری رنج می برد. تیمی 9 ساله نیز به مانند مادرش نگذاشته تا حالت خاصش مانع پیشرفتش باشد. او حالا در کلاس تکواندو شرکت می کند و تمام مشق های خود را با پا می نویسد.

خانم بانون حالا یک معلم سطح ابتدایی است و شاگردانش نیز با این شرایط خاص او کنار آمده اند.

این مادر و پسر زندگی جالبی را در پیش گرفته اند و هرگز ناامید نشده اند. شاید فکرش هم نتوانیم بکنیم یک روز را بدون دست سپری کنیم ولی این امر برای این مادر و پسر بسیار کاری عادی و ساده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۳
Fahimeh Nazari

بیش از 65 درصد از بدن او سوخته است اما توریا پیت به ما نشان می دهد استقامت به چه معناست! او زندگی و مبارزه اش را با جهان به اشتراک گذاشته و به سمبل امید بدل گشته است !

بانوانی را به شما معرفی میکنیم که از زیبایی تعریفی دوباره دارند، روح را به نمایش می گذارند، برای دیگران ارزش قائل می شوند و به ما همه چیزی که به طور واقعی به معنای استقامت، هوش، فداکاری، دلسوزی و استایل است را نشان می دهند.

ملاقات با توریا پیت (Turia Pitt)

پیت یک انسان خارق العاده و با شکوه است. شجاعت، صبر و شکیبایی او برای به اشتراک گذاشتن سفر قهرمانانه اش با جهان در اینستاگرام واقعاً زیباترین چیزی است که من تا به حال دیده ام.

امیدواری به زندگی,امیدوار به زندگی,امیدوار بودن به زندگی

در سپتامبر 2011، پیت، یک دونده دو ماراتون فوق العاده و مدل بود که وارد یک مسابقه شد و برای همیشه زندگی خود را تغییر داد. پیت در یک آتش بزرگ در کیمبرلی استرالیا در طول مسابقه گرفتار شد، و بیش از 65 درصد از بدن او در آتش سوخت. پیت تا الان بیش از 100 عمل جراحی انجام داده و بیش از 864 روز در بیمارستان به سر برده است. او می گوید این تصادف سبب شد که قدرت واقعی خودش را متوجه شود. “ این قدرت درونی در همه ما وجود دارد، اما به ندرت ما این شانس را داریم تا ببینیم چقدر باور نکردنی هستیم. من باید به راه برگشت به زندگی چنگ بیندازم – راه رفتن و صحبت کردن یاد بگیرم. تمام چیزهایی که قبلاً به راحتی به دست می آوردم هم اکنون به کارهایی دست نیافتنی تبدیل شده است. “

پیت در حال حاضردر حال پیشی گرفتن از آن وظایف اساسی است که روزی غیر ممکن به نظر می رسید. او هنوز به وضعیت ورزشکار نخبه بازنگشته است اما او پیشرفت های قابل توجهی داشت و هر پست در اینستاگرام برای او حکم تشویق برای ادامه دادن طول راه است. پیت در حال حاضر قادر به شرکت در دوچرخه سواری و شنا ماراتن است و به تازگی از سفر پیاده روی دیوار بزرگ چین بازگشته است. حتی با وجود تمام موانع، پیت استقامت کرده است.

پس از عمل نجات و جراحی در استرالیا، پیت متوجه شد که چقدر خوش شانس است که در یک کشور توسعه یافته زندگی می کند و در حال حاضر پشتیبان ReSurge International است، که سازمانی برای عمل جراحی رایگان برای قربانیان و کودکان دچار سوختگی در کشور های توسعه نیافته است.

“همه چیز برای زندگی” تیتر کتاب پیت است. من نمی توانم یک راه بهتر برای توصیف سفر او از شجاعت، قدرت و عشق، بعد از این حادثه وحشتناک تصور کنم. به رغم روح سرکش او و نگرش او از “هرگز تسلیم نشو”، پیت آشکارا گفته است خودش را به عنوان الهام بخش نمی بیند. با این حال انگیزه روزانه و پست های باور نکردنی او، به پیروانش الهام و قدرت می بخشد که با چالش های خود رو به رو شوند.

توریا پیت اجازه نمی دهد زخم هایش او را تعریف کنند. من با هر عکس منتشر شده از پیت سخت تر و بهتر زندگی ام را می سازم. من متعجبم که پیت چگونه توانسته به زندگی چنین مثبت و کاملی پس از گذراندن همچین فاجعه ای وحشتناکی دست یابد. برخی از پیشنهادات بزرگی را که با Movenourishbelieve.com به اشتراک گذاشته شده است را برای راهنمایی شما مشخص کرده ایم:

امیدوار شدن به زندگی,امیدواری به زندگی,توریا پیت

درسهایی از پشتکار توریا پیت

1- هرگز تسلیم نشو: ما می توانیم به سادگی هر کاری انجام دهیم اگر که هرگز تسلیم نشویم. همچنین ما به ویژگی های اندازه گیری و پشتکار به منظور دستیابی به اهداف خود نیاز داریم.

2- با افراد مثبت در تعامل باشیم: منفی گرایی مسری است و شما شگفت زده می شوید که چگونه می تواند به سرعت ذهنیت مثبت شما را پاک کند .

توریا پیت,توریا پیت قبل از سوختگی

3- همیشه سرگرم کار باشیم: وقتی که زندگی ما پر از کارهایی برای انجام و پر از چیزهای که ما را به جلو می خواند باشد، ما فرصتی برای احساس شکست نمی کنیم.

4- بعضی اوقات شکست را بپذیریم: این غیر منطقی است که همیشه انتظار احساس خوب داشته باشیم، غم و اندوه اجتناب ناپذیر است. به دنبال خوبی بدی می آید؛ این زندگی است.

5- خوب غذا بخوریم و ورزش کنیم: وقتی که احساس قدرت و سلامتی می کنیم و ما سرشار از اندروفین هستیم احساس خوب نداشتن در مورد خودمان و زندگی به شدت سخت خواهد شد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۲۷
Fahimeh Nazari

مدیریت خشم و عصبانیت 

ما در دنیای امروز طوری به استرس عادت کرده‌ ایم که گویی از وجود آن بی‌ خبریم. استرس از عوامل زمینه‌ ساز خشمگین شدن آنی است. خشم، احتمالاً واقعی‌ ترین احساس انسان است و چگونگی کنترل آن برای همه ما ضروری است. کارمندان باید یاد بگیرند با فشار کاری و مدیران پرتوقع کنار بیایند. مدیران هم باید یاد بگیرند حس خصومت‌ شان را با کارکنان نالایق، کنترل کنند. به طور کلی، انسانها باید بیاموزند که دق دلی‌ هایشان را سر هم خالی نکنند.در این مقاله شما را با انواع خشم و عصبانیت و بهترین راه‌ مدیریت آن آشنا می‌کنیم.

بر خلاف اضطراب و افسردگی، علم پزشکی تا کنون هیچ دارویی برای درمان خشم کشف نکرده است. میان تمام احساسات منفی، خشم ویرانگرترین آنها است، چون می‌ تواند منجر به رفتارهای فیزیکی خشونت‌ آمیز شود. وقتی کسی را به شرکت در کلاس مدیریت خشم دعوت می‌ کنند، نتیجه‌‌ ی کار اغلب ناامیدکننده می‌ شود. گاهی اوقات، بیرون کردن اژدهای خشم از غارش، فقط بر آتش خشم می‌ افزاید. برای مقابله با خشم، باید راه‌ های بهتری وجود داشته باشد.

نخستین گام در بررسی خشم، این است که ببینیم خشم ما تا کجا پیش رفته است. خشم درجاتی دارد و حتی کاربردهای عملی هم برای آن وجود دارد، بنابراین نمی‌ توانیم برای تمام درجات خشم، یک نسخه بپیچیم. مقیاس‌ زیر به ما یک دید تقریبی می‌ دهد تا بتوانیم انواع خشم‌ های قابل کنترل و خشم غیر قابل کنترل را بشناسیم.

انواع خشم و عصبانیت,خشم غیر قابل کنترل,خشم و عصبانیت

نشانه‌ های خشم قابل کنترل

  • دائم شکایت می‌ کنیم و عیب‌ جو هستیم.
  • از خشم برای ترساندن بقیه استفاده می‌ کنیم تا کار خودمان راه بیفتد.
  • از خودمان و کمبودهایمان خشمگین هستیم.
  • خشم خود را با تمام بدی‌ های موجود در عالم مقایسه می‌ کنیم و آنگاه توجیهی برای آن پیدا می‌ کنیم.
  • از خشم استفاده می‌ کنیم تا در موقعیت‌ های رقابتی، خودمان را بالا بکشیم. خشم در اینجا محرک ما است.

نشانه‌ های خشم غیرقابل کنترل

  • خشم ما توهین‌ آمیز است و به اطرافیان ما آسیب می‌ رساند.
  • مرتباً حین رانندگی از این و آن خشمگین می‌ شویم و دعوا به راه می‌ اندازیم.
  • خشم بر ما غلبه می‌ کند و جای منطق را می‌ گیرد.
  • عادت داریم از خط قرمز عبور کنیم و مرتکب خشونت فیزیکی هم بشویم.
  • از درون احساس خشم می‌ کنیم و نمی‌ دانیم چه باید بکنیم.

کنترل خشم,کنترل خشم و عصبانیت,مدیریت خشم

خشم غیرقابل کنترل نوعی از خشم است که جامعه را بر هم می‌ زند و نشان‌ دهنده‌ ی درجه‌ ای از اختلال روانی است که از حوزه‌ ی خوددرمانی و حتی کمک خیرخواهانه‌ ی خانواده و دوستان هم خارج است. در این وضعیت تنها مداخله‌ ی حرفه‌ ای لازم است و دست به دعا برداشتن برای اینکه شخص بهبود یابد. تنها نکته‌ ی امیدوار کننده‌ ای که وجود دارد این است که بعضی افرادی که دچار خشم عمیق بوده‌ اند توانسته‌ اند از جنبه‌ ی خشونت‌ آمیز خشم‌ شان فاصله بگیرند. در هر صورت، ما باید روی خشم قابل‌ کنترل تمرکز کنیم که با تلاش خودمان، راه رهایی از آن وجود دارد.

گام نخست این است که بخواهیم از شرّ خشم خلاص شویم. این کار برای بسیاری از افراد، به ویژه آقایان، راحت نیست. در بسیاری از خرده‌ فرهنگ‌ ها، خشمگین بودن مایه‌ ی افتخار و نشانه‌ ای از مردانگی، سرسختی و حس رقابت و جنگجویی است. با وجود این، تمام این انگیزه‌ ها، شکلی از شرطی‌ سازی بیرونی هستند. ما زمانی برای ترک خشم انگیزه پیدا می‌ کنیم که از خواب بیدار شویم و ببینیم خشم ما چگونه به خودمان و اطرافیان‌ مان آسیب می‌ رساند. فقط کافی است برچسب آدم خشمگین روی ما باشد تا فرصت‌ های رشد و تعامل مثبت با دیگران از ما گرفته شود، حتی اگر ما را فقط عیب‌ جو و شاکی بدانند. خشمگین بودن همیشه بهایی دارد، پس خوب به اطراف خود نگاه کنیم و ببینیم چه بهایی برای آن می‌ دهیم. بهترین راهِ ارزیابی مسئله این است که از همکاران، دوستان و خانواده بخواهیم نظر واقعی‌ شان را درباره‌ ی ما بگویند.

گام دوم این است که از نشان دادن خشم خود دست برداریم. فرد خشمگین آماده‌ ی سرزنش و انتقاد از دیگران است و از آنجا که همیشه چیزی برای انتقاد کردن وجود دارد، چرخ خشم او می‌ چرخد و اینگونه است که قدرت و کنترل خود را به خشم واگذار می‌ کند. اگر مسئولیت خشم را به عنوان یک مسئله‌ ی شخصی‌ بر عهده بگیریم، صرف‌ نظر از هر چیز و هر کسی که دور و برمان است، آن قدرت و کنترل از دست رفته را دوباره به دست خواهیم آورد و این می‌ تواند انگیزه‌ ی خوبی برای تغییر باشد.

گام سوم این است که با دقت بهانه‌ های خشمگین بودن‌ خود را بررسی کنیم و مسئولیت خشم خود را بپذیریم. برای اغلب افراد، دو بهانه‌ ی اصلی خشمگین شدن عبارتند از:

۱- «لیاقشون همین بود!»

۲- «من همینم دیگه! یه آدم عصبانی‌!»

در بهانه‌ ی اول (لیاقت آنها همین بود!)، «آنها» همه‌ ی افرادی هستند که ما برای سرکوب کردن‌ شان، به خود حق می‌ دهیم. این بهانه بر این اساس است که ما احساس می‌ کنیم مهمتر از دیگران هستیم، چون به خودمان اجازه می‌ دهیم از آنها به خاطر اشتباهات‌ شان، انتقاد کنیم و از دست‌ شان عصبانی شویم. راه فرار از این بهانه این است که تشخیص بدهیم ما تنها مسئول زندگی خودمان هستیم و نه زندگی دیگران. بهانه‌ ی دوم، انکار همه‌ جانبه است. فرد با توسل به این بهانه، درهای تغییر را به روی خود می‌ بندد و ناامید است. راه فرار از این بهانه این است که بگوییم: «من خیلی وقته که یه آدم عصبانی‌ ام. اگه بخوام قدرت دارم یه آدم دیگه بشم.»

گام چهارم در چرخه‌ ی خشم این است که زود به داد خود برسیم و خشم خود را در نطفه خفه کنیم. به جای این که اجازه دهیم خشم کنترل ما را در دست بگیرد و بگذاریم کار از کار بگذرد و آن زمان احساس پشیمانی کنیم، تاکتیک بهتر این است که فوراً محلی را که سبب بیدار شدن اژدهای خشم ما شده است، ترک کنیم و جایی برویم که تنها باشیم و اژدهای درون‌ مان را آرام کنیم. پس از این که آرام شدید، لحظه‌ ای به حس خوب مهار خشم و آرام شدن فکر کنیم و این عادت را به عنوان یک حالت لذت‌ بخش، در خودمان تقویت کنیم. این عادت کمک می‌ کند توهّم این که خشمگین بودن، حس خوبی دارد (یک بهانه‌ ی رایج دیگر) را خنثی کنیم.

اگر قادر به ترک موقعیت نیستیم، احساسات‌ مان را سرکوب نکنیم، چون این کار باعث می‌ شود از درون، فشار بیشتری را احساس کنیم. به خودمان بگوییم: «به محض این که فرصت شد، خشمم را خالی می‌ کنم!» به تأخیر انداختن ابراز خشم واقعاً جواب می‌ دهد، چون بخش خشمگین وجود ما اطمینان پیدا می‌ کند که سرکوب یا نادیده گرفته نخواهد شد.

به کمک گام‌ هایی که گفته شد، هر فردی که انگیزه‌ ی تغییر داشته باشد، می‌ تواند خشم خود را کنترل کند. به عهده گرفتن مدیریتِ فردیِ خشم، نشان از این دارد که ما مایل به بازیافتن حس قدرت، کنترل و عزت نفس هستیم. اینها پاداش‌ های باارزشی هستند که هیچ خشم خود بینانه‌ ای نمی‌ تواند جای آن را بگیرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۵
Fahimeh Nazari

30 قانون مفید جهانی موفقیت

1- قانون علت و معلول

هر چیز به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی، علت یا علت های به خصوصی وجود دارد، چه از آنها اطلاع داشته باشیم چه نداشته باشیم. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهیم می توانیم انجام دهیم به شرط آن که تصمیم بگیریم که دقیقاً چه می خواهیم و سپس عمل کنیم.

2- قانون ذهن

ما تبدیل به همان چیزی می شویم که درباره آن بیشتر فکر می کنیم. پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنیم که واقعاً طالب آن هستیم.

3- قانون عینیت یافتن ذهنیات

دنیای پیرامون ما تجلی فیزیکی دنیای درون ماست. کار اصلی ما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنیم. زندگی ایده آل خود را با تمام جزییات آن مجسم کنیم و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون ما تحقق پیدا کند حفظ کنیم.

4- قانون رابطه مستقیم

زندگی بیرونی ما بازتاب زندگی درونی ماست. بین طرز تفکر و احساسات درونی ما، و عملکرد و تجارب بیرونی مان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی، وضعیت جسمانی، شرایط مالی و موفقیت های ما بازتاب دنیای درونی ماست.

5- قانون باور

هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشیم به واقعیت تبدیل می شود. ما آن چه را که می بینیم که قبلاً به عنوان باور انتخاب کرده ایم. پس باید باورهای محدودکننده ای را که مانع موفقیت ما هستند شناسایی کنیم و آنها را از بین ببریم.

6- قانون ارزش ها

نحوه عملکرد ما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات ما هماهنگ است. آنچه که ارزش هایی را که واقعاً به آن اعتقاد داریم بیان می کند ادعاهای ما نیست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب های ما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.

7- قانون انگیزه

30 قانون جهانی موفقیت,افراد موفق,برای رسیدن به اهداف

هر چه می گوییم یا انجام می دهیم از تمایلات درونی، خواسته ها و غرایز ما سرچشمه می گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید.

8- قانون انتظار

اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونمان داشته باشیم آن چیز به وقوع می پیوندد. ما همیشه هماهنگ با انتظارات مان عمل می کنیم و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیانمان تأثیر می گذارد.

9- قانون تمرکز

هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنیم در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنیم که واقعاً طالب آن هستیم.

10- قانون عادت

حداقل 95 درصد از کارهایی که انجام می دهیم از روی عادت است. پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم.

11- قانون انتخاب

رسیدن به اهداف,رسیدن به موفقیت,سی قانون جهانی موفقیت

زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است.

12- قانون تفکر مثبت

برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر ما نشان دهنده ارزش ها، اعتقادات و انتظارات ماست.

13- قانون تغییر

تغییر، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.

14- قانون کنترل

سلامتی، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود می آید.

15- قانون مسوولیت

هر چه و هر کجا که هستیم به خاطر آن است که خودمان این طور خواسته ایم. مسوولیت کامل آنچه که هستیم، آنچه که به دست آورده ایم و آنچه که خواهیم شد بر عهده خود ماست.

16- قانون پاداش

عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم. همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنیم به این دلیل است که بیشتر می بخشیم.

17- قانون خدمت

پاداش هایی را که در زندگی می گیریم با میزان خدمت ما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار کنیم و توانایی های خود را افزایش دهیم، در عرصه های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می کنیم.

18- قانون تأثیر تلاش

همه امیدها، رویاها، هدف ها و آرمان های ما در گرو سخت کوشی است. هر چه بیشتر تلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد.

19- قانون آمادگی

قانون استقامت,قانون انعطاف پذیری,قانون تصمیم

در هر حوزه ای موفق ترین افراد، آنهایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است.

20- قانون حد توانایی

شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست. هر چه بیشتر کار کنیم کارایی بیشتری پیدا می کنیم. اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حد توانمان باشد.

21- قانون تصمیم

مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم.

22- قانون خلاقیت

ذهن ما می تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد. هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت.

23- قانون استقامت

معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختی ها، شکست ها و ناامیدی ها ست. استقامت ویژگی اساسی موفقیت است. اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد.

24- قانون صداقت

خوشبختی زمانی سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم.

25- قانون انعطاف پذیری

در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشیم، اما در مورد روش دست یابی به آنها انعطاف پذیر باشیم. در عصر تحولات سریع و رقابت شدید، اتعطاف پذیری.

26- قانون خوشبختی

کیفیت زندگی ما را احساس مان در هر لحظه تعیین می کند و احساس ما را تفسیر خودمان از وقایع پیرامونمان مشخص می سازد، نه خود وقایع. هرگز برای این که تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشیم دیر نیست. کافی است گذشته را مرور کنیم و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته ایم تغییر دهیم.

27- قانون تعجیل

ما همواره دوست داریم که هر چه زودتر به آرزوهایمان برسیم، به همبن دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم.

28- قانون فرصت

قانون تعجیل,قانون جهانی موفقیت,قانون خلاقیت

بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های زندگی مان به وجود می آید. پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست.

29- قانون خود شکوفایی

ما می توانیم هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود به آن نیاز دارید بیاموزیم. آنهایی که می آموزند توانا هستند.

30- قانون بخشندگی

هر چه بیشتر، بدون انتظار پاداش، به دیگران خدمت کنید، خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد. آن هم از جاهایی که اصلا انتظار ندارید. شما تنها در صورتی حقیقتا خوشبخت خواهید شد که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۲۱
Fahimeh Nazari

زمان را چگونه مدیریت کنیم

زمان مهم ترین مولفه در انجام دادن کارهای روزمره است. ما هم ممکن است مانند مابقی مردم در مدیریت زمان و برنامه ریزی مان دچار مشکل شده باشیم و برای انجام دادن کارهایمان با کمبود وقت مواجه شده باشیم. اما با چند نکته ساده می توانیم زمان مان را مدیریت کنیم.

زمان را از دست ندهید

کمبود زمان یکی از دغدغه‌ های مهم و همه‌ روزه بسیاری از ما است. بنابراین تدوین و اتخاذ استراتژی‌ های مؤثر در مدیریت زمان یکی از ضروریات زندگی حرفه‌ ای و شخصی است که همیشه نیاز به آن احساس می‌ شود.

تا بحال به این فکر کرده‌ اید که چگونه برخی افراد زمان کافی برای انجام همه‌ ی کارهایی که مدنظرشان است را دارند، اما برخی دیگر با اینکه همیشه در انجام کارها عجله دارند، اما هیچ وقت آنها را به پایان نمی‌ رسانند. واقعیت این است که دسته‌ ی اول افرادی هستند که از زمان خود به صورت مؤثرتر و بسیار پربارتر استفاده می‌ کنند، این افراد تمرینات و مهارت‌ های مدیریت زمان را به خوبی یاد گرفته‌ اند و آنها را هر روزه در زندگی شخصی و کاری به صورت عادت به کار می‌ گیرند.

راهای رسیدن به هدف,رسیدن به هدف,زمان را از دست ندهید

در ادامه به بررسی ۵ مورد از این راهبردها می‌ پردازیم:

زدودن غیر ضروری‌ ها برای مدیریت زمان

این امر یکی از مشکلاتی است که در زندگی روزانه‌ ی ما بیشتر از همیشه رنگ واقعیت به خود گرفته است. در زندگی حرفه‌ ای و شخصی، حذف کردن غیرضروری‌ ها، زندگی ما را سازنده‌ تر و ثمربخش‌ تر خواهد کرد. اما چه چیزهایی را باید به عنوان غیرضروری درنظر گرفت؟ در جواب باید گفت که هر چیزی که ما را از رسیدن به هدف اصلی باز می‌ دارد می‌ تواند غیرضروری محسوب شود. برای مثال اگر هدف ما فقط چک کردن ایمیل است پس نیازی نیست که ۴۵ دقیقه زمان را برای گشتن در فیسبوک صرف کنیم.

اگر به موقع انجام دادن کارها، اولویت اول کاری ما است، نباید ۲۵ دقیقه را صرف تماس‌ های غیرضروری‌ کنیم. ما باید یک خط مشخصی بین چیزهایی که در زندگیمان ضروری هستند و چیزهایی که ضروری نیستند بکشیم. با انجام چنین کارهایی، چیزهایی را که در زندگی واقعاً نیاز نیستند را خواهیم شناخت.

طرح یا نقش کاری داشتن برای مدیریت زمان

هنگامی که به محل کارمان می‌ رویم اگر هیچ ایده‌ ای برای انجام دادن نداشته باشیم در این صورت هیچ کاری انجام نخواهیم داد. هر روز ده الی پانزده دقیقه را قبل از شروع کار اختصاص دهیم به اینکه چه کاری را باید امروز انجام دهیم. برخی افراد فکر کردن به این موضوع را هر روز صبح زمانی که تا محل کارشان رانندگی یا پیاده‌ روی می‌ کنند انجام می‌ دهند و برخی دیگر زمانی که می‌ خواهند بخوابند آن را بررسی می‌ کنند.

وقتی که فکر کردن درباره‌ ی کارهای روز بعد یا روزهای بعد را به زمان خواب موکول می‌ کنیم این امر باعث می‌ شود تا ما به صورت ناخودآگاه در هنگام خوابیدن به طرحی که داریم فکر کنیم، در نتیجه روز بعد با ذهنی بازتر و آماده‌ تر به سوی مقصدمان قدم برخواهیم داشت. این چند دقیقه‌ ای که صرف برنامه‌ ریزی می‌ کنیم ما را بیشتر به سمت مؤثر بودن و سازنده بودن سوق می دهد. هر زمانی که تصمیم گرفتیم که چه کاری می‌ خواهیم انجام دهیم شروع به اجرای طرح کنیم.

عملکرد چند وظیفه‌ ای

مهارت انجام چند کار با هم یا چند وظیفه‌ ای، یک استعداد درون‌ داشتی است که همه‌ ما قادر به انجام دادن آن نیستیم. درک اینکه ما قادر به انجام چنین کاری هستیم یا نه بسیار مهم است، اگر فکر می‌ کنیم استعداد انجام چنین کاری را داریم، در این صورت یک فرصت استثنایی در اختیار خواهید داشت تا همیشه یک گام جلوتر از دیگران حرکت کنیم، اما اگر نمی‌ توانیم، هیچ‌ وقت به خودمان زحمت انجام آن را ندهیم.

برخی افراد در تلاش برای انجام چند تکلیف با هم (زمانی که نمی‌ توانند آنها را انجام دهند) نتیجه‌ ای بسیار بدتر از انتظار به دست می‌ آورند. تقبل انجام چند کار باهم باعث می‌ شود هیچ یک از پروژه‌ های مختلفی را که شروع کرده‌ ایم به پایان نرسانیم و در نهایت همه‌ ی کارها درهم و برهم شده و از اتمام کار نا امید می‌ شویم.

شناسایی وظایف برای مدیریت زمان

مشخص کنیم چه زمانی نیاز به عملکرد چند وظیفه‌ ای است و چه زمانی باید کاری را به صورت تکی انجام داد. اگر فکر می‌ کنیم مهارت چند وظیفگی به این معنی است که باید همیشه در طول روز چند کار مختلف را باهم انجام دهیم کاملاً در اشتباه هستیم. همیشه در ابتدا مشخص کنیم که چه کارهایی باید به صورت چندتکلیفی انجام شود و چه کارهایی باید به صورت تکی انجام شود. برای مثال هر روزه در محل‌کار چک لیست‌ هایی وجود دارد که باید تکمیل شود. چنین کارهایی معمولاً همیشگی و کسل کننده هستند، بنابراین انجام همه‌ ی آنها باهم وقت زیادی را برای ما می‌ خرد. اما زمانی که رئیس ما پروژه‌ ی کاری ویژه‌ و خاصی را به ما محول می‌ کند و از ما می‌ خواهد که آن را به موقع و با بالاترین سطح کیفیت آماده کنیم، در چنین شرایطی باید شش‌ دانگ حواس و زمان خود را به آن اختصاص دهیم.

کم کردن وقفه هنگام کارمان به مدیریت زمان کمک می کند

در نهایت اینکه در زندگی سعی کنیم چیزهایی که ما را از حرکت باز می‌ دارند بشناسیم و آنها را کاهش دهیم. اگر واقع‌ بینانه بنگریم اگرچه شاید همه‌ ی ما نتوانیم تعداد بسیاری از این موارد را کاهش دهیم اما شیوه‌ ی مواجهه و برخورد با آنها را می‌ توانیم تغییر دهیم. مثلاً فرض کنیم که در حال انجام یک پروژه مهم هستیم، در حین انجام این پروژه یکی از همکاران‌ مان به ما کاری را محول می‌ کند که می‌ توانیم بعداً برای آن وقت بگذاریم. در چنین شرایطی بهترین کار این است که پروژه‌ ای را که شروع کرده‌ ایم، تمام کنیم و سپس کار جدید را شروع کنیم. اما ممکن است همیشه شرایط به این گونه نباشد، برای مثال اگر رئیس‌ مان هنگام انجام کاری مهم به ما زنگ بزند و از ما بخواهد تا او را ملاقات کنیم در این حالت کارفرمای ما حرف اول و آخر را می‌ زند.
در زندگی هر شغلی که دارید، چه اداری باشد، چه آزاد، وقت بیشتر باعث می‌ شود تا بر وظایف کاری مهم‌ تمرکز بیشتری داشته باشید و نتیجه‌ ی بهتری به دست آورید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۱۹
Fahimeh Nazari

معجزه کلمات

سازنده ترین کلمه “گذشت” است… آن را تمرین کن

پر معنی ترین کلمه “ما” است… آن را بکار ببند.

عمیق ترین کلمه “عشق” است… به آن ارج بنه.

بی رحم ترین کلمه “تنفر” است… از بین ببرش.

سرکش ترین کلمه “هوس” است… با آن بازی نکن.

خود خواهانه ترین کلمه “من” است… از آن حذر کن.

ناپایدارترین کلمه “خشم” است… آن را فرو ببر.

بازدارترین کلمه “ترس” است… با آن مقابله کن.

با نشاط ترین کلمه “کار” است… به آن بپرداز.

پوچ ترین کلمه “طمع” است… آن را بکش.

سازنده ترین کلمه “صبر” است… برای داشتنش دعا کن.

روشن ترین کلمه “امید” است… به آن امیدوار باش.

ضعیف ترین کلمه “حسرت” است… آن را نخور.

تواناترین کلمه “دانش” است… آن را فراگیر.

محکم ترین کلمه “پشتکار” است…آن را داشته باش.

سمی ترین کلمه “غرور” است… بشکنش.

سست ترین کلمه “شانس” است… به امید آن نباش.

شایع ترین کلمه “شهرت” است… دنبالش نرو.

لطیف ترین کلمه “لبخند” است…آن را حفظ کن.

حسرت انگیز ترین کلمه “حسادت” است… از آن فاصله بگیر.

ضروری ترین کلمه “تفاهم” است… آن را ایجاد کن.

سالم ترین کلمه “سلامتی” است… به آن اهمیت بده.

اصلی ترین کلمه “اطمینان” است… به آن اعتماد کن.

بی احساس ترین کلمه “بی تفاوتی” است… مراقب آن باش.

دوستانه ترین کلمه “رفاقت” است… از آن سوء استفاده نکن.

زیباترین کلمه “راستی” است… با آن روراست باش.

زشت ترین کلمه “دورویی” است… یک رنگ باش.

ویرانگرترین کلمه “تمسخر” است… دوست داری با تو چنین کنند؟

موقرترین کلمه “احترام” است… برایش ارزش قایل شو.

آرام ترین کلمه “آرامش” است… به آن برس.

عاقلانه ترین کلمه “احتیاط” است… حواست را جمع کن.

دست و پاگیرترین کلمه “محدودیت” است… اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.

سخت ترین کلمه “غیرممکن” است… وجود ندارد.

مخرب ترین کلمه “شتابزدگی” است… مواظب پلهای پشت سرت باش.

تاریک ترین کلمه “نادانی” است… آن را با نور علم روشن کن.

کشنده ترین کلمه “اضطراب” است… آن را نادیده بگیر.

صبورترین کلمه “انتظار” است… منتظرش باش.

بی ارزش ترین کلمه “انتقام” است… بگذارو بگذر.

ارزشمندترین کلمه “بخشش” است… سعی خود را بکن.

قشنگ ترین کلمه “خوشروئی” است… راز زیبائی در آن نهفته است.

تمیزترین کلمه “پاکیزگی” است… اصلاً سخت نیست.

رساترین کلمه “وفاداری” است… سر عهدت بمان.

تنهاترین کلمه “گوشه گیری” است… بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.

محرک ترین کلمه “هدفمندی” است… زندگی بدون هدف روی آب است.

…. و هدفمندترین کلمه “موفقیت” است… پس پیش به سوی آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۷
Fahimeh Nazari

۸ راز برای موفق شدن مان که باید بدانیم

چرا مردم موفق می شوند؟ آیا باهوش بودن یا خوش شانس بودن دلیل موفقیت این افراد است؟ «ریچارد سنت جان» هیچ یک از این دو عامل را دلیل موفقیت نمی داند. در حقیقت این سخنران، موفقیت را در زمان انجام کاری که به آن عشق می ورزیم، به دست آورده است.
او بیش از یک دهه از عمرش را به مطالعه، بررسی و تحلیل داستان های موفقیت آمیز افراد مختلف گذرانده است. حاصل فعالیت های گسترده او در هشت کلمه جادویی، سه دقیقه شگفت انگیز و یک کتاب موفق خلاصه می شود.

جرقه این پروژه در هواپیما و بو سوالی که یکی از مسافران درباره دلایل واقعی موفقیت از او پرسید، زده شد و همین پرسش باعث شد ریچارد ۱۰ سال از عمرش را به بررسی فرآیند موفقیت و مصاحبه با بیش از ۵۰۰ فرد بسیار موفق در حوزه های مختلف اختصاص دهد.
او ابتدا دلایل موفقیت این افراد را از آنها جویا شد و سپس با بررسی و تحلیل پاسخ های دریافتی، داده های به دست آمده را در پایگاه داده های منظم گردآوری کرد و در نهایت او توانست 8 ویژگی مشترک افراد موفق را شناسایی کند.

ریچارد سنت جان بر همین اساس کتاب پرفروش و موفق «هشت نکته برای عالی بودن» را منتشر کرد که در واقع این کتاب گنجینه ای ارزشمند از راه های موفقیت افراد بسیار موفق است.
ریچارد با نگارش و انتشار این کتاب، این رازهای طلایی را با خوانندگان به اشتراک می گذارد. این رازها به مخاطبان کمک می کند تا در مسیری که در پیش گرفته اند، موفق شوند و به هدف خود که ممکن است راه اندازی کسب و کار، تغییر جهان، رهایی از فقر، تشکیل خانواده، آموزش فرزندان و … باشد دست یابند.
این کتاب حس اعتماد به نفس افراد را تقویت کرده و توانمندی های بالقوه و بالفعل آنها را شناسایی می کند. در ادامه، متن سخنرانی شگفت انگیز سه دقیقه ای ریچارد سنت جان را می خوانیم.

راز موفقیت را از موفق ها بخواهید!

سخنرانی مختصر سه دقیقه ای امروز نسخه فشرده سخنرانی دو ساعته ای است که برای دانش آموزان دبیرستانی ارائه می دهم. همه چیز از روزی شروع شد که سوار هواپیما شده و در راه آمدن به کنفرانس «تد» بودم. تقریبا هفت سال پیش بود. در صندلی کنار من دختر نوجوانی نشسته بود که به نظر می رسید دبیرستانی باشد.
این دختر خانواده بسیار فقیری داشت و می خواست در زندگی اش موفق شود. او سؤال بسیار ساده ای را از من پرسید و گفت: «چه عاملی باعث دستیابی به موفقیت می شود؟»
از اینکه نمی توانستم پاسخ مناسبی به این نوجوان بدهم، احساس بدی داشتم. زمانی که از هواپیما پیاده شدم و به کنفرانس تد آمدم، در همان ابتدای ورود به سالن به طور ناگهانی و گویی که به من الهام شده باشد، به خودم گفتم: «خدایا! من داخل اتاقی هستم که پر از افراد موفق است. بهتر نیست از همین افراد دلایل و عوامل موفقیت شان را جویا شوم و پاسخ هایشان را با کودکان و نوجوانان به اشتراک بگذارم؟»
و امروز هفت سال از آن روز سرنوشت ساز گذشته است و من در این مدت با ۵۰۰ فرد موفق مصاحبه و گفتگو کرده ام و قصد دارم در این سخنرانی شما را با آنچه که به موفقیت می انجامد، آشنا کنم.

هشت راز موفقیت

افراد بسیار موفق,داستان های موفقیت آمیز,داستان های موفقیت افراد

1- اشتیاق: انگیزه ما برای طی مسیر

نخستین عامل موفقیت، اشتیاق است. «فریمن توماس»، طراح اتومبیل شرکت دایملر کرایسلر، اشتیاق را عامل انگیزه بخش و هدایتگر خود برای رسیدن به موفقیت می داند، پس افراد موفق کاری را انجام می دهند که به آن عشق می ورزند و تنها کسب درآمد به آنها انگیزه بیشتر نمی دهد. نکته جالب اینجاست که اگر کاری را با علاقه انجام دهیم، پول و درآمد هم خود به خود به دست می آید.

2- کار برایمان مثل تفریح باشد

دومین عامل، کار و تلاش است. «روپرت مورداک»، مدیرعامل سرشناس چندین شرکت بزرگ و موفق و یکی از غول های رسانه ای جهان، کار و تلاش را عامل ضروری موفقیت می داند. به گفته وی، هیچ چیز آسان به دست نمی آید و کار و تلاش هم به نوبه خود مفرح و سرگرم کننده است.
درست شنیدیم روپرت مورداک معروف، کار و تلاش را سرگرم کننده می داند، پس افراد موفق کار کردن را نوعی تفریح می دانند و سخت برای آن تلاش می کنند. در حقیقت این افراد معتاد کار نیستند و واقعاً از کار و تلاش خود لذت می برند.

3- تمرین مداوم و دیگر هیچ

«الکس گاردا»، مدیرعامل یکی از شرکت های موفق تولید کننده بازی های رایانه ای، تمرین و ارتقای مهارت ار راز موفقیت می داند. به نظر او موفق شدن عجیب و وابسته به یک فرمول جادویی نیست و تنها نیازمند تمرین و تمرین و تمرین است.

راز موفق شدن,راز موفق شدن در زندگی,راه های موفقیت افراد موفق

4- تمرکز بر هدف واحد

عامل بعدی تمرکز است. «نورمن جویسن»، فیلمساز معتقد است برای موفق شدن باید تنها بر روی یک هدف تمرکز کرد.

5- اراده ترغیب کننده

حالا نوبت به اراده می رسد. «دیوید گالو»، دانشمند علوم دریایی، اراده جسمی و روحی را یکی از عوامل مهم موفقیت می داند و بسیار بر توجه به آن تأکید می کند. افراد موفق با اراده قوی خود اعتماد به نفس را در وجودشان به وجود می آورند و خود را از تردید و خجالت رها می کنند.
«گلدی هاون»، بازیگر معروف آمریکایی، اعتراف می کند که در ابتدا نسبت به خود و توانایی هایش دچار شک و تردید بود و خود را به اندازه کافی باهوش و خوب تصور نمی کرد. او فکر می کرد که هرگز موفق نخواهد شد؛ البته ترغیب خود و ایجاد اراده همیشه چندان هم آسان نیست.
مادرها همیشه منبع خوبی برای ایجاد انگیزه، اراده و پشتکار هستند. «فرانک گری» که معماری موفق و شناخته شده است، مادرش را عامل ایجاد انگیزه و اراده در خود می داند.

6- ارائه خدمات ارزشمند

خدمت کردن به دیگران عامل هفتم موفقیت است. «شروین نولاند»، استاد جراحی دانشگاه یِیل آمریکا، خدمت در کِسوت یک پزشک را نوعی امتیاز ویژه می داند. بسیاری از کودکان و نوجوانان آرزو دارند روزی میلیونر شوند، پس باید به این بچه ها یاد داد که با ارائه خدمات ارزشمند به دیگران می توان به این آرزو رسید و ثروتمند شد.

7- ایده های ناب و خلاق

برخورداری از ایده های ناب و ارزشمند یکی دیگ راز عناصر لازم برای دستیابی به موفقیت است. بیل گیتس، مدیرعامل مایکروسافت، می گوید: «من یک ایده ناب و فوق العاده داشتم و می خواستم نخستین شرکت تولید کننده نرم افزارهای ویژه رایانه های شخصی و خانگی را راه اندازی کنم.»
به نظر من هم ایده گیتس بسیار خوب بود. خلق ایده های ناب، فرآیندی عجیب و جادویی نیست؛ در واقع این فرآیند از چند مرحله بسیار ساده تشکیل شده است که توجه به اطراف و کنجکاوی از عناصر ضروری آن به شمار می رود.

8- مقاومت در برابر ناملایمات

بالاخره نوبت هشتمین عامل، یعنی سماجت رسید. ما باید در برابر شکست سمج باشیم، روحیه خود را نبازیم، در برابر ناملایمات مقاومت کنیم و در نهایت مقابل انتقادها، طرد شدن ها، فشارها و آزار دیگران جا نزنیم.
باور کنیم با توجه به این هشت عامل می توانیم به آسانی به فردی موفق تبدیل شویم.

به من اعتماد داشته باشید و این هشت توصیه را سرلوحه کار خود قرار دهید. مطمئنم هرگز پشیمان نخواهید شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۱۶
Fahimeh Nazari

تقریباً همه قبول دارند که با شخصیت بودن، بهترین صفت برای یک نفر است و قطعاً هرکس دوست دارد با شخصیت باشد. اما نکته‌ ی کلیدی، پرورش شخصیتی است که ما از داشتن آن احساس غرور کنیم و با آن اعتماد به‌ نفس داشته باشیم. ما می‌ خواهیم شخصیتی داشته باشیم که بتواند افرادی را که دوست داریم، به خود جذب کنیم. پس بهتر است با روش‌ های مختلف رشد این ویژگی در خود بیشتر آشنا شویم. این مقاله را بخوانیم تا ببینیم که چگونه با شخصیت باشیم.

روش اول: رشد ویژگی‌ های شخصیتی خوب

۱- خوشحال و بانشاط باشیم

سعی کنیم لذت جهان را درک کنیم. همراه با دیگران (و نه به آنها) بخندیم. همه، کسی را که بذله‌ گو و خوشحال باشد، تحسین می‌ کنند. لبخند و خنده‌ ی فراوان، بخش عظیمی از یک شخصیت خوب را شکل می‌ دهند.

۲- سعی کنیم در موقعیت‌ های سخت آرام بمانیم

بسیاری از افراد به نظر با شخصیت می‌ آیند، اما در زمان قرار گرفتن در موقعیتی دشوار، بسیار متفاوت به نظر می‌ رسند و ویژگی‌ های خوب‌ شان را از دست می‌ دهند. ما اینطور نباشیم. اگر در موقعیت سختی قرار گرفتیم، سعی کنیم آرام بمانیم و ببینیم در این شرایط چه کاری از دست‌ مان برمی‌ آید.

برای مثال، ماشین‌ مان در بزرگراه خراب شده است و دیر به محل کارمان خواهیم رسید. شروع به داد و فریاد نکنیم، چون مشکلی را حل نمی‌ کند. افکارمان را مرتب کنیم و برنامه‌ ای برای حل این مشکل بچینیم.

۳- ذهنی باز داشته باشیم

افراد با شخصیت,با شخصیت بودن,با شخصیت بودن

بخشی از با شخصیت بودن، رضایت برای تغییر دیدگاه‌ هایمان است. به دیگران گوش بدهیم و همیشه آماده باشیم که ذهنیت‌ مان را تغییر بدهیم. فقط به این دلیل که دیگران متفاوت از ما عمل می‌ کنند، در موردشان پیش‌ داوری نکنیم. داشتن ذهن باز به ما کمک می‌ کند تا دوستان جدید بسیاری پیدا کنیم و زندگی جذاب‌ تری داشته باشیم. نیازی نیست همه‌ ی دنیا با ما موافق باشند.

۴- فروتن باشیم

ما می‌ توانیم باهوش‌ ترین و خاص‌ ترین فرد در جهان باشیم، اما اگر فروتن نباشیم، احتمالاً با شخصیت نخواهیم بود. همیشه حد تعادل را رعایت کنیم. هیچ‌ کس از افراد خودبین خوشش نمی‌ آید.

روش دوم: اهمیت دادن به دیگران

۱- یاد بگیریم که دیگران را دوست داشته باشیم

بسیاری از افراد با شخصیت نیستند، چرا که نمی‌ توانند یکدیگر را ببخشند و درون‌ شان سرشار از نفرت و خشم است. سعی کنیم همه را دوست بداریم.

۲- سؤال بپرسیم

پیگیر بودن، بخشی از اهمیت دادن به دیگران است و ما را به فردی جذاب‌ تر تبدیل می‌ کند. سعی کنیم بفهمیم که دیگران به چه چیز علاقه‌ مند هستند و چه چیزهایی برای‌ شان اهمیت دارد. با این کار، خودمان چیزهای زیادی یاد می‌ گیریم و به آنها احساس باارزش بودن را منتقل می‌ کنیم.

۳- وفادار باشیم

پرورش شخصیت,چگونه با شخصیت باشیم,چگونه با شخصیت باشیم

به افرادی که به ما نزدیک هستند، خیانت نکنیم. وقتی وفادار باشیم،‌ کسانی که دوست‌ مان دارند،‌ بیشتر و بیشتر ما را تحسین می‌ کنند. سعی کنیم در سختی‌ ها در کنار افرادی که دوست‌ شان داریم،‌ باقی بمانیم. با وفاداری به فرد مهم زندگی‌ مان، از مواقع دشوار در رابطه‌ مان نیز به راحتی عبور خواهیم کرد.

۴- پیشنهاد حمایت و راهنمایی بدهیم

طوری وانمود نکنیم که انگار همه چیز را می‌ دانیم، اما همیشه و در زمان‌ های ضروری،‌ به دیگران پیشنهاد کمک کنیم. این کار می‌ تواند به سادگی، کمک به یک دوست در جابه‌ جایی لوازم در زمان اسباب‌ کشی به منزل جدید یا حمایتی بیشتر مثل راهنمایی در زندگی باشد. هرآنچه از دست‌ مان برمی‌ آید انجام بدهیم، اما آنها را وادار به حرکت در یک مسیر خاص نکنیم. به تصمیم‌ ها و عقاید افراد احترام بگذاریم.

روش سوم: ایجاد اعتماد به‌ نفس در شخصیت

۱- هم در مورد خودمان و هم دیگران، مثبت‌ اندیش باشیم

افکار ما خیلی زود تبدیل به کلمات می‌ شوند و کلمات نیز، رفتارهایمان را شکل می‌ دهند. داشتن افکار خوب در مورد خودمان، باعث اعتماد به‌ نفس و احترام به خود می‌ شود که یک معیار مهم برای با شخصیت بودن است. وقتی از افکارمان آگاه باشیم، هدایت آنها در مسیر صحیح و به شکل مثبت، بسیار آسان می‌ شود.

۲- خودمان باشیم

چگونه با شخصیتی باشیم,شخصیت درست

هر روز در زندگی ما موقعیت‌ هایی پیش می‌ آید که می‌ توانیم شخصیت خود را به دیگران نشان بدهیم. سعی نکنیم مثل بقیه باشیم. با شخصیت بودن به معنای شباهت داشتن به دیگران نیست. مثلاً اگر در حال صحبت با یک نفر یا یک گروه هستیم، سعی نکنیم بی چون و چرا با هرچه می‌ گویند موافق باشیم. نظرات خود را محترمانه با آنها در میان بگذاریم و در مکالمه فعال باشیم.

همیشه خودمان باشیم. افراد مجذوب کسانی می‌ شوند که خود واقعی‌ شان را نشان می‌ دهند و فهمیدن اینکه یک نفر چقدر صادق است، چندان دشوار نیست.

۳- به بخش‌ های مثبت شخصیت‌ مان توجه کنیم

بسیار راحت است که مغلوب بخش‌ هایی از شخصیت‌ مان شویم که نیاز به بهبود دارند. سعی کنیم از این کار اجتناب کنیم. به بخش‌ هایی از شخصیت‌ مان توجه کنیم که فکر می‌ کنیم دیگران نیز دوست دارند و سعی کنیم آنها را شاخص‌ تر کنیم.

۴- به اصلاح بخش‌ هایی از شخصیت‌ مان که دوست‌ شان نداریم، متعهد شویم

شاید احساس کنیم که بیش از حد از خودمان تعریف می‌ کنیم یا خیلی سریع از کوره درمی‌ رویم. بسیار مهم است که این نقاط ضعف را تشخیص بدهیم، اما نباید به خاطر آنها از خودمان متنفر شویم. سعی کنیم به شیوه‌ ی رفتارمان توجه کنیم. دفعه‌ ی بعد که در حال عصبانی شدن بودیم، خودمان را کنترل کنیم و سعی کنیم به شکلی متفاوت واکنش نشان بدهیم.

روش چهارم: اهمیت دادن به خود

۱- سعی کنیم خودمان را بشناسیم

به طور عمیق خودکاوی کنیم و فکر کنیم که چه کسی هستیم. این کار بسیار دشوار اما ‌بسیار هم مهم است. سعی کنیم بین شیوه‌ هایی که رفتار می‌ کنیم و آنچه شخصیت واقعی ماست، تمایز قائل شویم.

۲- مشخص کنیم که چه چیزی برای‌ مان مهم است

به یاد داشته باشیم، فهمیدن اینکه چه چیز برای‌ مان مهم است، حتی سخت‌ تر از شناخت خودمان است. سعی نکنیم چیزهایی را انتخاب کنیم که دیگران گفته‌ اند باید برای‌ مان مهم باشد. تلاش کنیم آنچه را که واقعاً قلب‌ مان می‌ خواهد، پیدا کنیم.

۳- به سرگرمی‌ هایمان اهمیت بدهیم

افراد با شخصیت,با شخصیت بودن,با شخصیت بودن

داشتن سرگرمی، بخش مهمی از با شخصیت بودن است. ما می‌ خواهیم شخصیتی درست داشته باشیم، نه اینکه یک کلیشه باشیم. سعی کنیم کارهایی انجام بدهیم که از آنها لذت می‌ بریم. اصلاً نیازی نیست در آنها بسیار ماهر و حرفه‌ ای باشیم، تنها اشتیاق کافی است.

۴- نظر بدهیم

اظهارنظر کردن، بخش مهمی از با شخصیت بودن است. نباید همیشه مثل یک ماشین خودکار سرمان را تکان بدهیم. به طور طبیعی هرکس نظری دارد، اما گاهی افراد برای جلوگیری از تضاد، عقایدشان را پنهان می‌ کنند. از عقاید مان نترسیم، بلکه سعی کنیم آگاهانه نظر بدهیم و در صورت نیاز عقیده‌ مان را تغییر بدهیم. از پرسیدن دیدگاه‌ های دیگران و به اشتراک گذاشتن عقاید مان با آنها هراس نداشته باشیم.

۵- زمانی را به چیزهایی که برای‌ مان اهمیت دارد، اختصاص بدهیم

نواختن گیتار، خواندن اخبار، حتی یاد گرفتن خلبانی و هر چیز دیگری که برای‌ مان مهم است، ارزش صرف زمان دارد. هرچه بیشتر برای چیزهایی که دوست دارید زمان صرف کنیم، دانش‌ مان در آنها بیشتر می‌ شود. این کار را نه برای اینکه دیگران خوش‌ شان بیاید، بلکه فقط برای خودمان انجام بدهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۱۷
Fahimeh Nazari