مقالات تخصصی

سئو سایت , گردشگری , آیفون های تصویری و قانون جذب

سئو سایت , گردشگری , آیفون های تصویری و قانون جذب

۸۶ مطلب با موضوع «قانون جذب» ثبت شده است

گاهی به نگاهت نگاه کن!

انیشتین می‌ گفت : « آنچه در مغزتان می‌ گذرد، جهانتان را می‌ آفریند. »

استفان کاوی (از سرشناس ترین چهره‌ های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌ گوید:« اگر می‌ خواهید در زندگی و روابط شخصی‌ تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌ خواهد قدم‌ های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌ تان ایجاد کنید باید نگرش‌ ها و برداشت‌ هایتان را عوض کنید.»

او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌ تر می‌ کند: « صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌ هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌ هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌ کردند. یکی از بچه‌ ها با صدای بلند گریه می‌ کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌ کشید و خلاصه اعصاب همه‌ مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی‌ آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچه‌ هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌ دهند. شما نمی‌ خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌ افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متأسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌ گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌ دانم باید به این بچه‌ ها چه بگویم. نمی‌ دانم که خودم باید چه کار کنم و … و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»

استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌ پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌ بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش ما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می‌ دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و….

اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌ تواند تا این اندازه بی‌ ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌ خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»

حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌ شود.
 کلید یا راه حل هر مسئله‌ ای این است که به شیشه‌ های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ ای ببینیم و تفسیر کنیم.
 آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۱۷
Fahimeh Nazari

تفکر منفی چیست؟

تفکرات هر انسان تأثیر زیادی در مسیری که رو به سوی آینده می رود دارد. اگر می خواهیم افکار بد و منفی را در خود نگه داریم آینده ای بد را برای خود رقم خواهیم زد.

روحیات و تفکرات منفی تا چه حد روی ما تأثیرگذار هستند چگونه می توانیم از ایجاد آنها پیشگیری کنیم بهترین روش های مقابله با تفکرات منفی کدامند؟

مبارزه با تفکرات منفی

نباید امروز چنین حرفی را می‌ زدم. چرا چنین اشتباهی کردم. چرا بیشتر فکر نکردم. موقعیت خودم را به خطر انداختم…. اینها جملاتی است که گاهی در پی یک اتفاق، همه ذهن برخی را درگیر می‌ کند. آنقدر به این موضوع فکر می‌ کنند که حتی دچار تنش و اضطراب‌ های کنترل نشده می‌ شوند. این افکار زندگی آنها را هم تحت تأثیر قرار می‌ دهد و در روابط اجتماعی آنها خلل ایجاد می‌ کند.

دکتر فرشاد نجفی‌ پور می‌ گوید: عده‌ ای همیشه به فکر اشتباهات گذشته یا موفقیت‌ های آینده هستند. این افراد که از آنها با عنوان «فکر زده‌ ها» یاد می‌ شود مدام با این فکرها، خودزنی می‌ کنند. فکرزده‌ ها اسیر فکرهای تنش زا هستند و از آنجایی که نمی‌ توانند از این فکرها خلاص شوند همیشه زجر می‌ کشند.

این روانشناس در ادامه عنوان می‌ کند: ممکن است همه ما گاهی فکرزده شده و این حالات روانی را تجربه کنیم، اما گروهی همیشه در حال کلنجار رفتن با این افکار مخرب هستند. در حقیقت گفتار درونی آنها تنها به دو شکل مخرب است، یا فکر نشخوار می‌ کنند یا نگران هستند.

وی تصریح می‌ کند:نشخوار کردن همان مرور رویداد‌های گذشته است.

افکار منفی,تفکر منفی,تفکر منفی

این فکرها از این دست هستند:

  • باید سر کار قبلی‌ ام می‌ موندم. اگر اونجا مونده بودم الان وضعیت بهتری داشتم. نگرانی یعنی پیش‌ بینی‌ های منفی درباره آینده که غالباً نقشی فاجعه‌ آمیز دارد. برای مثال می‌ توان به نمونه‌ ای اشاره کرد.
  • فردا وقت ارائه مطلب حتماً گند می‌ زنم و خودم رو ضایع می‌ کنم. دستام می‌ لرزه، صورتم قرمز میشه و همه می بینن که من چقدر ناتوانم.
  • شوهرم حتماً یکی بهتر از من رو پیدا می‌ کنه. عاقبت کار من طلاق و تنهاییه. مسلم است که فکرزده‌ ها از کلمات فقط برای توصیف زندگی خود استفاده نمی‌ کنند آنها گاهی تصویر هم می‌ سازند. بسیاری از آنها حتی فیلم سینمایی بدبختی‌ های آینده خود را در ذهنشان می‌ سازند و آن‌ را بارها و بارها مرور می‌ کنند. این دسته از فکرهای بی‌ پایان نمی‌ گذارد فرد کار مفیدی انجام دهد و به موفقیت برسد.

دکتر نجفی‌ پور با تأکید بر اینکه فکرزدگی فقط یک ناراحتی نیست،‌ عنوان می‌ کند: پرداختن به نداشته ها، اشتباهات و مشکلات، احتمال بروز مشکلات روانی را زیاد می‌ کند. در واقع تمایل به نشخوار فکری،‌ سلامت روان را به مخاطره‌ انداخته،‌ دایره معیوبی ایجاد می‌ کند که رهایی از آن بسختی امکانپذیر است. این حالت چنان زجر آور است که حتی گروهی برای فرار از آن به واکنش‌ های ناسالم دفاعی مانند مصرف مواد مخدر و پرخوری پناه می‌ برند.
بدخوابی یکی دیگر از عوارض فکرزدگی است، که می‌ تواند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد.

وی با اشاره به اینکه می‌ توان نشخوار و پیشگویی فاجعه بار را ترک کرد، خاطرنشان می‌ کند: تمرین مداوم و محدود کردن الگوهای منفی فکری تنها راه مهار فکرزدگی است. از این رو توصیه می‌ شود به چند نکته ساده توجه کنیم:
دقت کنیم چه موقعی بیشتر فکر می‌ کنیم
آگاهی اولین قدم برای خاتمه دادن به فکر زدگی است. به نحوه تفکرمان توجه کنیم.

مبارزه با افکار منفی

فرار از افکار منفی آسان است. قبل از اینکه فکر کنیم که مرخصی استعلاجی باعث اخراج ما می‌ شود یا فراموش کردن قسط وام مسکن به بی‌ خانمانی ما منجر خواهد شد، بدانیم که شاید این فکرهای منفی بزرگنمایی باشند. یاد بگیریم قبل از تبدیل به اضطراب، خطاهای فکری را تشخیص بدهیم و جایگزین کنیم.

مسأله را به شیوه مهارت حل مسأله، حل کنیم
افتادن در حصار مشکلات هیچ فایده‌ ای ندارد. پس به‌ جای اینکه به دنبال علت باشیم راه حل را بیابیم از اشتبا‌هات درس بگیریم و از مشکلات آتی پیشگیری کنیم.

زمان را مدیریت کنیم

آرام پز کردن مشکلات فایده‌ ای ندارد،اما بازنگری گاه به گاه خوب است. به راه حل‌ های متفاوت فکر کنیم و دنبال اشکالات طرح مان باشیم تا در آینده بهتر عمل کنیم. روزانه 20 دقیقه عمداً نگران شویم، فکر نشخوار کنیم. بعد از 20 دقیقه به کار مفیدی مشغول شویم. هر وقت متوجه شدیم که در حال نشخوار یا نگرانی خارج از وقت مقرر هستیم به خودمان تذکر بدهیم که قبلاً برای این کار وقت گذاشته‌ ایم.

تفکر منفی چیست,تفکرات انسان,تفکرات منفی

آرام‌ سازی کنیم

کسی که در زمان حال زندگی می‌ کند، نمی‌ تواند در گذشته و آینده سیر کند. در زمان حال زندگی کنیم. آرام‌ سازی مداوم، فکر زدگی را کاهش می‌ دهد.

کانال را عوض کنیم

اگر به خودمان بگوییم که به موضوع یا اتفاقی فکر نکن، نتیجه عکس خواهیم گرفت. بهترین نحوه کانال عوض کردن این است که به فعالیتی مانند ورزش کردن یا مکالمه درباره موضوعی متفاوت بپردازیم تا ذهن را از افکار منفی دور کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۹
Fahimeh Nazari

قانون جذب تأکید می‌ کند برای داشتن افکار مثبت، از تصویرسازی ذهنی خلاقانه استفاده کنیم تا کمک مان کند همان چیزی را به نمایش بگذاریم که می‌ خواهیم. با این حال، یقیناً به کار بردن فنون بیشتری که می‌ تواند شانس موفقیت را بیشتر کند ضرری ندارد. در این مقاله ۷ فن روان‌ شناختی هوشمندانه و مؤثر آمده‌ است که با استفاده از مفاهیم ضمنی، زبان بدن، و هنجارهای اجتماعی، احتمال رسیدن به اهداف‌ مان را افزایش می‌ دهد.

۱- برقرار ارتباط با دیگران

اعتماد به نفس,ایجاد نگرش مثبت,برای داشتن افکار مثبت

وقتی سعی می‌ کنیم دوستان جدید پیدا کنیم یا در یک محیط کاری جدید بیشتر احساس راحتی کنیم، ممکن است چند مانع رایج زندگی را سخت کند. اول از همه، وقتی با گروهی سر و کار داریم که از قبل پایه‌ گذاری شده‌ است، دانستن اینکه چه‌ وقت خودمان را معرفی کنیم یا به یک گفت‌ و گو ملحق شویم می‌ تواند سخت باشد. این بار که با خودمان فکر کردیم آیا از حضور من استقبال می‌ شود یا نه، به پاهای اعضای گروه نگاه کنیم. به‌ ویژه، اگر وقتی به آدم‌ ها نزدیک شدیم بدن‌ شان را به سوی ما چرخاندند، بهترین کار این است که مؤدبانه آنجا را ترک کنیم، چون این حرکت نشانه‌ ی این است که آنها درباره‌ ی موضوعی خصوصی یا حساس صحبت می‌ کنند و نمی‌ خواهند کسی وارد آن گفت‌ و گو شود. در مقابل، آدم‌ هایی که علاوه بر بدن، پاهای‌ شان را نیز می‌ چرخانند، به ما علامت می‌ دهند که می‌ توانیم راحت باشیم و آزادانه به گفت‌ و گوی‌ شان ملحق شویم. در ضمن، اگر می‌ خواهیم با کسی که خجالتی به نظر می‌ رسد بیشتر آشنا شویم سعی کنیم در وقفه‌ های سکوت ارتباط چشمی را حفظ کنیم. با نگه‌ داشتن نگاه خیره‌ ی آن فرد، به او می‌ گوییم که می‌ خواهیم بیشتر صحبت کند، اما به نحوی این کار را می‌ کنیم که کمتر از پرسیدن سؤال‌ های متعدد ترس‌ آور است. هم‌ چنین، اگر فردی اطلاعات لازم را به ما نمی‌ دهد، می‌ توانیم از این شگرد خاص استفاده کنیم، چون این شگرد عموماً روی میزان چیزهایی که می‌ خواهند بگویند اعمال نفوذ قدرتمندی می‌ کند.

۲- کاهش کشمکش

پژوهش‌ های بسیار جالب درباره‌ ی کشمکش و اختلاف نشان می‌ دهد تنها عوض کردن محل قرارگیری‌ مان در یک اتاق می‌ تواند به آرام کردن طرف صحبت‌ مان کمک کند و یک مشاجره‌ ی داغ را خاتمه دهد. اگر حس می‌ کنیم بین ما و فردی دیگر فضای ناراحت‌ کننده‌ ای ایجاد شده‌ است و می‌ دانیم به نفعمان است از مشاجره خودداری کنیم، بهانه‌ ای پیدا کنیم تا به صندلی کنار آن فرد برویم. به نظر می‌ رسد به دلایلی که هنوز مشخص نیست، نشستن کنار فرد در موقعیت‌ های اجتماعی تنش را خاتمه می‌ دهد.

۳- ایجاد ذهنیتی مثبت

اگر صبح از خواب برخیزیم و احساس کنیم خسته، بدخلق، یا پریشان و غمگین هستیم، ممکن است ایجاد چارچوب ذهنی مثبت برایمان سخت باشد. وقتی با روحیه‌ ی بد از خواب برمی‌ خیزیم، برای اجتناب از خراب شدن تمام روزمان، سعی کنیم خودمان را عادت بدهیم که هر بار زنگ ساعتمان قطع می‌ شود واکنشی مثبت نشان دهیم. بعضی آدم‌ ها یک تصدیق مثبت را(مثل “امروز قرار است روز فوق‌ العاده‌ ای باشد! “) فریاد می‌ زنند در حالیکه دیگران مشت‌ شان را به هوا می‌ برند و شادی می‌ کنند. ما می‌ توانیم مجموعه‌ ای از آداب صبحگاهی مختلف را امتحان کنیم و ببینیم کدامیک ما را برای روز پیش به هیجان می‌ آورد. به علاوه، اگر وسط روز متوجه شدیم روحیه‌ ی مثبت‌ مان در حال از بین رفتن است و بهره‌ وری برایمان غیرممکن شده‌ است، ایجاد تغییر در محیط‌ مان را در نظر داشته‌ باشیم. پژوهش‌ ها نشان می‌ دهند محیط‌ های تمیز و مرتب باعث می‌ شود کارمندان شادتر باشند، بیشتر تلاش کنند و نتایج بهتری به‌ دست بدهند. تمیز کردن میزمان و مرتب کردن کاغذهای به هم ریخته می‌ تواند به‌ طور شگفت‌ انگیزی برای ایجاد نگرش مثبت و بازنشانی توانایی تمرکزمان خوب باشد.

۴- اشاعه‌ ی مثبت‌ اندیشی در زندگی

تفکر مثبت,قانون جذب دو,مثبت اندیشی در زندگی

اگر می‌ خواهیم روشی سریع پیدا کنیم تا به آدم‌ ها حس خوبی بدهیم، می‌ توانیم مهارت‌ های گوش کردن فعالانه را تمرین کنیم. از همه مهمتر، می‌ توانیم چیزی را که یک فرد می‌ گوید با بیانی دیگر تکرار کنیم، و محتوای گفته‌ شان را به نحوی بازتاب دهیم که تائید و تصدیق را در کلاممان بیابد. مثلاً، اگر به دنبال این هستیم که حال یک دوست را، بعد از اینکه به سختی از نامزدش جدا شده‌ است، بهتر کنیم، و آن فرد درباره‌ ی این صحبت می‌ کند که چرا فکر می‌ کند این جدایی به نفع او است، آنچه را گفته است با عباراتی دیگر بیان کنیم و از این طریق این پیام را به او منتقل کنیم که چشم‌ اندازش را تائید می‌ کنیم. این نوع رویکرد خیلی مؤثرتر از این است که فقط به فرد بگویید حق با او است، و ثابت می‌ کند ما با دقت گوش می‌ کنیم.

۵- در مصاحبه‌ ها خوب عمل کنیم

حتی افرادی که بیشترین اعتماد به‌ نفس را دارند، از فکر حضور در یک مصاحبه‌ ی کاری دچار تهوع و اضطراب می‌ شوند. برای اینکه بر نکوهشگر درونمان غلبه کنیم و پروانه‌ های عصبی درونمان را آرام کنیم، خودمان را عادت دهیم قبل از مصاحبه آدامس در دسترس‌ مان داشته‌ باشیم. هرچند این توصیه در ابتدا احمقانه به نظر می‌ رسد، اما واقعاً مغزمان را فریب می‌ دهد که باور کند در محیطی امن هستیم(که منجر به کاهش هورمون استرس می‌ شود). بدن مان آموزش دیده‌ است که تمایل به خوردن را به عنوان نشانه‌ ای تفسیر کند که در خطر نیستیم، بنابراین باید به‌ تدریج احساس کنیم ضربان قلب‌ مان کند می‌ شود و قطرات عرق کم کم خشک می‌ شود. وقتی واقعاً در مصاحبه‌ مان هستیم، وقت آن است فنون روان‌ شناختی‌ ای را به کار ببریم که کمک می‌ کند دیگران را به واکنش مثبت وا داریم. یکی از ساده‌ ترین شگردها که باید به یاد داشته‌ باشیم این است که وقتی چیزی می‌ گوییم می‌ خواهیم هیات مصاحبه‌ کننده باور کند، به سادگی سرمان را تکان دهیم. از آنجا که آدم‌ ها اغلب زبان بدن هم‌ صحبت‌ شان را عیناً تقلید می‌ کنند، اعضای هیات مصاحبه هم سر تکان خواهند داد، و مغزشان این سر تکان دادن را به عنوان نشانه‌ ای تفسیر می‌ کند که خالصانه با ما موافق هستند.

۶- درک روابط درونی گروه

وقتی نیاز داریم بفهمیم کدام اعضای گروه نزدیک و صمیمی هستند، وقتی گروه از چیزی خوشحال است اعضا را رصد کنیم. وقتی یک جوک یا داستان جالب گفته می‌ شود، آدم‌ ها به‌ طور طبیعی به سوی کسی نگاه می‌ کنند که بهترین پیوند را با او دارند. گرفتن این اطلاعات می‌ تواند کمک مان کند جذابیت‌ های احساسی احتمالی و نیز دوستی‌ ها را ببینیم.

۷- کمک گرفتن

در نهایت، اگر برای کامل کردن یک وظیفه در محل کار یا در خانه به کمک نیاز داریم، از کسی نخواهیم آن وظیفه را مستقیماً برایمان انجام دهد. هرچند ممکن است با باورهایمان در تناقض باشد، اما واقعاً اگر اول از آدم‌ ها بخواهیم کارهای آسانتر انجام بدهند، بعد از آن بیشتر احتمال دارد به انجام یک کار مهم رضایت بدهند. مثلاً، می‌ توانیم اول از همکارمان بخواهیم چند نوشت‌ افزار برایمان پیدا کند، و بعد وقتی کار آسانتر انجام شد، از او بخواهیم یک لطف سخت تر به ما بکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۶
Fahimeh Nazari

چگونه شکست را شکست دهیم؟

هر کسی در زندگی خود حداقل یکبار شکست خورده و آن را تجربه می‌ کند. نباید به شکست‌ ها یا اشتباهات خود اجازه دهیم بر ما غلبه کنند و زندگیمان را تحت تأثیر خود قرار دهند. پذیرفتن لحظه‌ ها به هنگام رخ دادن می‌ تواند بسیار مهم باشد. باید اجازه دهیم همه چیز در زمان خود اتفاق بیفتد و بگذرد. باقی ماندن در لحظات شکست، ضربه سختی به شما وارد خواهد کرد. در این مقاله قصد داریم در موردروش‌ های مهم عبور از شکست صحبت کنیم. این اعتقادات پایدار و مداوم می‌ تواند به ما کمک کند بر شکست‌ های خود غلبه کنیم و حس بهتری داشته باشیم.

  1. به یاد بیاوریم که چرا اینکار را شروع کرده‌ ایم:

هر زمان که با شکست مواجه می‌ شویم به ذخیره انرژی، شور و اشتیاق و اعتقادات قوی نیاز داریم تا بتوانیم از این شکست عبور کنیم. به طور مداوم از خودم می‌ پرسم دلیل این کار من چه بوده است؟ دلیل کار من این بود که نمی‌ خواستم متوسط باشم، می‌ خواستم دیگران را تشویق کنم و به آنها انگیزه بدهم. دلایل بسیار زیادی در جهان وجود دارد که نیازمند تمرکز و توجه ماست. پشت هر کاری دلیلی است و ما باید این دلیل را در زمان مشخص و صحیح کشف کنیم. ما از علت‌ هایی که در جهان وجود دارد آگاه نیستیم. زمان می‌ گذرد و هر روز در مسیر رسیدن به اهدافمان با موانع جدیدی روبرو می‌ شویم که نیازمند اعتقاد و امید پایدار ماست. هر مانعی در این مسیر، یادآور شروع این سفر است. پس به عقب برگردیم و بدانیم چرا کارمان را آغاز کردیم.

  1. بلند شویم و دوباره تلاش کنیم:

هرچقدر بیشتر بر روی زمان گذشته تمرکز کنیم، زمان اندکی برای بهبود بخشیدن موقعیت خود و موفق شدن خواهیم داشت. زمانی که همه چیز مطابق برنامه پیش نرفت، نیازی نیست نا امید و افسرده شویم. از زمان به نفع خود استفاده کنیم و هر چقدر که می‌ توانیم برای رسیدن به موفقیت تلاش کنیم. از  خودمان بپرسیم چه کاری می‌ تواند ما را به هدف نهاییمان نزدیکتر سازد. موفقیت، نتیجه تلاش‌ های کوچکی است که کنار یکدیگر قرار می‌ گیرد. قانون طبیعت به ما نشان می‌ دهد که اتفاقات خوب در زمان تعیین شده خود رخ می‌ دهد، پس اگر می‌ خواهیم تغییرات مثبتی را مشاهده کنیم، تمامی تلاش خود را برای دروی دانه‌ هایی که کاشته‌ ایم انجام دهیم. بلند شویم و تلاش خود را برای یک شروع تازه به کار گیریم. شاید یکی از بزرگترین ضعف ما انسانها این است که بلند نمی‌ شویم. خاص‌ ترین روش برای رسیدن به موفقیت، دوباره تلاش کردن است.

  1. صداها را خاموش کنیم:

صداهایی که در ذهن ما وجود دارد به عنوان شک و تردید عمل می‌ کند، این صداهای شک برانگیز در ذهنمان جمع می‌ شود و باعث ایجاد نگرانی و ترس می‌ گردد. فشار بیشتر نیز ممکن است از حرف‌ های دیگران ناشی شود. تنها چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که به نسخه بهتری از خودمان دست یابیم. اگر بخواهیم به طور مداوم تحسین دیگران را به دست آوریم هرگز به موفقیت دست نخواهیم یافت. یکی از بخش‌ های اصلی موفقیت این است که بدانیم چگونه درد خود را کنترل کنیم و از آن برای ساخت یک نیروی قوی بهره ببریم. این کنترل از طریق تمرکز بر افکار مثبت به دست می‌ آید. زمانی که افکار منفی به سراغمان آمد، با افکاری همچون ” من می توانم” آن را جایگزین کنیم. تنها کمی مثبت اندیش بودن می‌ تواند هدف ما را روشن‌ تر سازد و برای رسیدن به این هدف به ما کمک نماید.

  1. یک پشتیبان خوب پیدا کنیم:

زمانی که با شکست مواجه می‌ شویم، حس اعتماد به نفس ما کمتر خواهد شد، بنابراین به یک نفر نیاز داریم تا بتوانیم با او صحبت کنیم. ایجاد یک چهارچوب حمایتی از محرک‌ های بیرونی همچون خانواده، دوستان و معلمان می‌ تواند انرژی و انگیزه زیادی برای ما فراهم کند. اعتراف به شکست و صحبت در مورد آن می‌ تواند رهایی بخش و منبع ایجاد شجاعت باشد. از دوستان خود بخواهیم در مورد نحوه غلبه آنها بر موانع توضیح دهند. داستان زندگی این افراد می‌ تواند منبع خوبی از انرژی و انگیزه باشد. بنابراین باید در مکالمات مختلفی شرکت کنیم و سؤالات زیادی را در این مورد بپرسیم تا بتوانیم اعتماد به نفس از دست رفته خود را برگردانیم.

  1. صبر و شکیبایی را به بهترین شکل یاد بگیریم:

به منظور انطباق با شکست‌ های سریع، باید آن را به عنوان یک موقعیت موقتی بپذیریم تا مدیریت آن راحت تر شود. هیچ خط پایانی برای شکست وجود ندارد و باید بدانیم که این یک مسیر پیوسته است و ما می‌ توانیم در آن رشد کنیم. صبر و شکیبایی در اینگونه موارد می‌ تواند کمک فراوانی به ما بکند. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که بر روی برنامه ریزی خود سخت کار کنیم. اینکار باعث می‌ شود دوباره بلند شویم و راه خود را با قدرت هرچه تمام‌ تر آغاز کنیم. رویاهای خود را با صبر و شکیبایی پرورش دهیم و منتظر نتایج شگفت انگیز آن بمانیم. زمانی که با شکست مواجه می‌ شویم ، انگار بارهای سنگینی را بر روی دوش خود حمل می‌ کنیم و فکر می‌ کنیم دنیا به پایان رسیده است . شکست نیز بخشی از زندگی است پس اجازه دهیم همانند سایر رخدادها، بگذرد. شکست می‌ تواند دیدگاه جدیدی برای ما ایجاد کند و روح تازه‌ ای به زندگی ما بدمد. مثبت فکر کنیم و مطمئن باشیم نتایج مثبتی نیز دریافت خواهیم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۶
Fahimeh Nazari

آشنایی با برندگان نوبل که جهان را متحول کردند

سیاره‌ زمین مملو از میلیاردها انسان است که همگی درحال کار،‌ تفکر، بازی و یافتن مسیر درست از میان تمامی مسیرهای گیج‌ کننده هستند؛ با وجود این اغتشاش، بعضی از انسان‌ ها تمرکز خود را از دست نداده و راه‌ های بسیار جدیدی را برای مواجه شدن با زندگی، جهان هستی و مفهوم هستی کشف می‌ کنند و تعدادی از این افراد نیز برنده جایزه نوبل می‌ شوند.
جوایز نوبل جوایزی نیستند که در هر شرایطی و به هر کسی اهدا شوند. این جایزه که در سال 1895 توسط مخترع و فعال حقوق بشردوست سوئدی آلفرد نوبل پایه‌ گذاری شد، پیشرفت‌ ها در زمینه علمی و فرهنگی،‌ ادبیات، صلح، اقتصاد، شیمی، فیزیک و پزشکی را تشخیص داده و شناسایی می‌ کند.
برندگان این جوایز یک مدال طلا و یک دیپلم و جایزه نقدی دریافت می‌ کنند که این جایزه نقدی در دوره‌ های اخیر مراسم نوبل از یک میلیون دلار بیشتر شده‌ است. تمامی این جوایز باید به اشخاص تعلق بگیرند به جز نوبل صلح که می‌ توان آن را به سازمانها نیز اهدا کرد. گاهی از اوقات جوایز به چند نفر اهدا می‌ شوند اما بر اساس قانون این چند نفر نباید بیشتر از سه نفر باشند.
از سال 1901 که اولین جایزه نوبل اهدا شد، 549 جایزه نوبل به 853 نفر یا سازمان اهدا شد، عده‌ ای بیش از یک بار نوبل دریافت کردند. مراسم نوبل سالانه برگزار می‌ شود اما درصورتی که طی سالی کاری که استحقاق دریافت این جایزه را داشته باشد،‌ انجام نگرفته باشد، جایزه به کسی اهدا نخواهد شد.
جوایز نوبل بسیار ارزشمندند اما ارزشمند‌تر از آنها کارهایی است که جایزه نوبل را در پی داشته‌ اند. برندگان نوبل متفکرانی هستند که زندگی خود را به آشکارساختن رازهای حیات انسان اختصاص داده‌ اند، آنها به به ارتقای هوش جمعی بشر کمک کرده‌ اند و تعدادی از آنها با مطالعات خود زندگی بشر را متحول ساخته‌ اند:

ماری کوری

این دانشمند فرانسوی-لهستانی زنی از خود گذشته و ساکت و در عین حال دانشمندی درخشان بود که نه تنها مطالعاتش توانست دیدگاه دانشمندان را نسبت به جهان تغییر دهد، بلکه وی برای دوران‌ های متمادی به عنوان یک نماد فرهنگی متفاوت شناخته می‌ شد.
کوری در سال 1867 متولد شده و بیشتر دوران زندگی حرفه‌ ای خود را به مطالعه بر روی اصول و قواعد رادیواکتیو پرداخت. در سال 1903 وی به همراه همسرش پیر و هنری بک‌ کوئرل به خاطر مطالعات فیزیک‌ شان درباره پدیده تشعشعات نوبل فیزیک را دریافت کردند. ماری کوری در سال 1911 نیز نوبل شیمی را به خاطر کشف رادیوم و پولونیوم از آن خود کرد و به یکی از معدود افرادی تبدیل شد که در دو رشته مختلف نوبل دریافت کرده‌ اند.
در دوران جنگ جهانی اول او از دانش خود در زمینه پرتوها برای ساخت دستگاه‌ های پرتو ایکس قابل حمل ویژه میدان‌ های جنگ استفاده کرد. وی بیشتر مواقع خود کنترل دستگاه را به عهده می‌ گرفت و به دیگر زنان نیز آموزش می‌ داد تا برای یافتن گلوله‌ ها در بدن مجروحان به پزشکان کمک کنند.

آلبرت انیشتین

آلبرت انیشتین,آلفرد نوبل,اسامی برندگان نوبل

از نقطه نظر فیزیکی، انیشتین به بازنگری دوباره به جهان و تمام هستی کمک کرد. انیشتین مدرک آموزش شیمی و ریاضی را پس از تحصیل به دست آورد و زمانی که نتوانست برای خود شغلی بیابد، برای کار به دفتر ثبت اختراع سوئیس رفت. در آنجا بود که در زمان‌ های بیکاری ذهن درگیر او سوالات بزرگی را در فیزیک نظری طرح می‌ کرد. وی برابری جرم-انرژی را کشف کرد و نظریه نسبیت را ارائه کرد.
در سال 1921 نوبل فیزیک را به خاطر کشف تأثیر فوتوالکتریک، پدیده‌ ای که طی آن الکترون‌ های یک ماده تحت تأثیر نور فوران می‌ کنند، از آن خود کرد. بر اساس توضیحات وی نور از ذراتی ساخته شده بود و همین کشف منجر به ابداع سلول‌ های فوتوالکتریکی و در نهایت ابداع تلویزیون، سینما و بسیاری از کشفیات بزرگ شد. شاید مهمترین بخش تحقیقات وی بخشی بود که درک بشر را درباره نظریه کوانتوم تکامل داد.

کمیته بین‌ المللی صلیب سرخ

در جهانی که جنگ آن را چند پاره کرده بود، صلیب سرخ نقش اساسی در التیام زخم‌ های بسیاری از انسان‌ ها داشت. این سازمان در سال 1917، 1944 و 1963 به خاطر خدمات انسان‌ دوستانه‌ ای که ارائه کرده بود، نوبل صلح را دریافت کرد. صلیب سرخ در سال 1863 در ژنو سوئیس با هدف کمک به افراد مجروح و بیمار در دوران جنگ، بدون توجه به قومیت و ملیت بنیان‌ گذاری شد. این کمیته تنها به نظامیان کمک نمی‌ کند، بلکه تلاش دارد به غیرنظامیانی که درگیر جنگ شده‌ اند نیز کمک برساند.
طی جنگ‌ های جهانی، صلیب سرخ میزان پایبندی به کنوانسیون ژنو را تحت نظر قرار داد و هرگونه تخطی از این کنوانسیون را ثبت کرد. داوطلبان این سازمان همچنین از زندانیان در کمپ‌ های جنگی بازدید می‌ کردند تا از اجرای رفتار‌های انسانی با آنها اطمینان حاصل کنند و در عین حال برای تعویض زندانیان زمینه‌ سازی می‌ کردند.
همچنین صلیب سرخ در زمان جنگ‌ها در حفظ ارتباط کلامی میان سربازان و خانواده‌ هایشان نقش بسیار مهمی به عهده داشت و به طور کلی ثابت کرد وجه خوب انسانیت می‌ تواند در میان گلوله‌ ها و بمباران نیز خود را حفظ کند.

الکساندر فلمینگ، ارنست چین و هاوارد فلوری

بشریت بدون وجود انسان‌ ها هیچ پیشرفتی نمی‌ کرد و از این رو است که پیشرفت‌ های پزشکی برای تک تک انسان‌ ها از اهمیت بالایی برخوردار است الکساندر فلمینگ به همراه ارنست چین و هاوارد فلوری یکی از مهمترین اکتشافات تاریخ بشر را در زمینه پزشکی به نام خود ثبت کردند و به واسطه همین کشف توانستند در سال 1945 نوبل پزشکی را از آن خود سازند.
فلمینگ در آزمایشگاه خود به صورت تصادفی دریافت کپکی که در ظرف آزمایشگاهی رشد کرده‌بود، منجر به نابودی باکتری استافیلوکوچی شد. از این رو آزمایش با این کپک که پنیلسلیوم نوتاتوم نام داشت را آغاز کرد و به تدریج مطالعاتش منجر به تولید داروهای آنتی‌ بیوتیکی پنیسیلینی شد. این داروها در برابر تمامی انواع بیماری‌ هایی که برای قرن‌ ها انسان‌ ها را از پا در‌می‌ آوردند، از قبیل سل، قانقاریا، سیفلیس، و بسیاری دیگر از عفونت‌ های باکتریایی مؤثر بودند.

مادر ترزا

برندگان نوبل,برنده جایزه نوبل,جوایز نوبل

وی در سال 1979 به خاطر فعالیت‌ های ناتمامش برای فقیرترین انسان‌ های جهان، نوبل صلح را را از آن خود کرد. مادر ترزا در سال 1950 سازمانی کاتولیک را با نام مبلغان خیریه ( Missionaries of Charity ) پایه‌ گذاری کرد و فعالیت این مرکز در هندوستان آغاز شد تا به افراد بی‌ سرپرست،‌فقیر و بیمار کمک کند. همزمان این مؤسسه خیریه به مبتلایان به ایدز و افرادی که به واسطه جنگ، قحطی و دیگر فجایع انسانی و طبیعی بی‌ خانمان شده‌ بودند نیز کمک می‌ کرد.
مادر ترزا برای بیش از 40 سال پایبندی خود را به فعالیت‌ های خیریه حفظ کرد و در سال 1997 از دنیا رفت اما بسیاری همچنان ماموریت وی را ادامه می‌ دهند و سازمان وی هنوز در 130 کشور جهان فعالیت دارد و هزاران راهبه در این سازمان‌ ها به افراد نیازمند کمک می‌ رسانند.

ایوان پاولوف

شاید پاولوف را بیشتر به خاطر عبارت‌ های سگ‌ های پاولوف یا واکنش‌ های پاولوفی بشناسند، اما تأثیر وی بر روی دانش بشر را نمی‌ توان با چنین عبارت‌ های ساده‌ ای تشریح کرد. وی در سال 1904 توانست نوبل فیزیولوژی را به دست آورد. مشهورترین تحقیقات وی بر روی واکنش‌ های شرطی‌ شده بوده است.
وی در مشهورترین آزمایش خود با هربار غذا دادن به سگ‌ ها، زنگی را به صدا در‌می‌ آورد و پس از تکرار چندین باره این کار، بزاق سگ‌ ها به تدریج با شنیدن صدای زنگ آغاز به ترشح می‌ کرد. چندان طول نکشید که مشخص شد انسان‌ ها نیز از رفتار‌هایی مشابه برخوردارند و می‌ توانند متناسب با شرایط، واکنش‌ های شرطی را از خود نمایش دهند. دیدگاه پاولوف دریچه‌ ای جدید را در روان‌ شناسی و رفتار‌گرایی گشود و درک انسان‌ ها را از رفتار‌های خودشان متحول ساخت.

مارتین لوتر‌کینگ

وی رویایی در سر داشت، اما آن را به شکل الهامی که نیمه شب در خواب دریافت کرده جایی ننوشت، در عوض رویای خود را در روشنایی روز جهان واقعی و در برابر دیدگان افراد بدبین و بی‌ اعتنا دنبال کرد و جانش را بر سر آن از دست داد. در کشوری که تبعیض نژادی و برده‌ داری بر آن حکمرانی می‌ کرد، وی ایده خود را بدون کمک به پیش راند و به تبلیغ فعالیت‌ ها و تظاهرات بدون خشونت پرداخت.
تمامی این ماجرا از سال 1955، زمانی که فردی به نام روزا پارکس از برخواستن از روی صندلی اتوبوس و دادن صندلی‌ اش به فردی سفید‌پوست سر باز زد، آغاز شد.  382 روز بایکوت اتوبوس توسط کینگ نقش وی را به عنوان رهبری برای سیاه پوستان آمریکایی مستحکم کرد. پس از اتمام بایکوت، وی با وجود ارعاب‌ دولتی و فرهنگی حاکم بر جامعه، سفرهای خود را آغاز کرد تا پیامش را همه‌ جا پخش کند.
وی در این دوران بیش از 6 میلیون مایل سفر کرده و بیش از دو هزار و 500 سخنرانی انجام داد و به تدریج توانست فرهنگ ریشه‌ دار تبعیض نژادی را از از بین ببرد؛ به همین خاطر در سال 1964 و در سن 35 سالگی نوبل صلح را از آن خود کرد، با این همه چهار سال پس از دریافت نوبل، کینگ ترور شد اما آنچه از او به جا ماند برای همیشه الهام‌ بخش انسان‌ های آزادی‌ خواه در سرتاسر جهان شد.

ریک، واتسون و ویلکینز

امروزه همه به راحتی می‌ توانند درباره DNA و نقش بنیادین آن به عنوان سنگ بنای حیات قلم‌ فرسایی کنند، اما پیش از این DNA یکی از رازهای بزرگ به شمار می‌ رفت تا اینکه فرانسیس کریک، جیمز واتسون و موریس ویلکینز کشف این ساختارهای مارپیچی کوچک را آغاز کردند. این سه در سال 1962 به خاطر فعالیت‌ هایشان در کشف ساختار مولکولی اسید نوکلئیک و اثبات اهمیت آن در ابقای اطلاعات در بدن موجود زنده، نوبل پزشکی را به دست آوردند.
پیشرفت‌ های ژنتیکی امروز در حقیقت مدیون مطالعات این سه نفر بوده است. نکته قابل توجه نوبل این سه دانشمند، محققی دیگر به نام روزلایند فرانکلین است که کشف کرد چگونه می‌توان از DNA عکاسی کرد. گروه کریک بر اساس عکس‌ های وی توانستند در مطالعات خود موفق شوند با این‌همه دیدگاه‌ های فرانکلین توسط شریک مرد وی نادیده گرفته شد و وی پیش از اینکه بتواند تلاش‌ های خود را برای کمیته نوبل توضیح دهد، از دنیا رفت.

هرمان مولر

برای هر پیشرفت تکنولوژیکی، عوارض جانبی نیز وجود دارد، اما به لطف تلاش‌ های هرمان مولر، که نوبل پزشکی 1946 را از آن خود کرد، انسان‌ ها اهمیت تعدیل دانش خود را با استفاده از ایمنی و احتیاط درک کردند. وی نوبل پزشکی را به خاطر اثبات تأثیر پرتو ایکس در جهش ژنتیکی در بدن انسان به دست آورد.
وی در اواسط دهه 1920 مدارک قابل توجهی از جهش‌ های ژنتیکی در بدن مگس میوه‌ ای که تحت تأثیر پرتو ایکس قرار گرفته،‌ گرد‌آوری کرد که بر اساس این مدارک، جهش‌ های ایجاد شده منجر به کاهش عمر حشره می‌ شد. وی اطمینان داشت پرتو ایکس بر روی انسان نیز تأثیری مشابه دارد. با وجود اینکه مولر 20 سال تلاش کرد توجه عموم را به مطالعات خود جلب کند،‌در نهایت بمب‌ باران‌ های اتمی در جنگ جهانی دوم بودند که بر یافته‌ های مولر تأکید کردند و پس از آن بود که کمیته نوبل به اهمیت مطالعات مولر پی برد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۳
Fahimeh Nazari

10 نشانه لذت بردن از کارمان

ما چه کارآفرینی باشیم که محل کارمان به جای خاصی محدود نباشد، چه در دفتر کار کنیم یا درهر جای دیگر، احتمالاً چیزی حدود هشت ساعت از روز را در جایی صرف می‌ کنیم، اگر رفت و آمدمان را هم در نظر بگیریم، تا ۱۰ ساعت هم افزایش می‌ یابد. این را هم در نظر داشته باشیم ما هر شب باید ۸ ساعت بخوابیم (واقعاً باید چنین کاری را انجام دهیم). این یعنی از کل زمان در دسترس مان (بیداری)، ۶۳%‌اش را در محل کار صرف می‌ کنیم و این بخش بزرگی از زندگی ما است. اگر قرار است این همه برای چیزی زمان بگذاریم، بهتر است اطمینان یابیم چگونه از شغل خود لذت ببریم. ما تنها یک بار زندگی می‌ کنیم.

از کجا پی ببریم چنین حسی به کارمان داریم؟ در اینجا ۱۰ نشانه‌ ی کلیدی آمده است که نشان می‌ دهد ما از شغل خود لذت می‌ برید:

۱- ما متوجه‌ ی گذشت زمان نمی‌ شویم، به یک وضعیت تچان وارد می‌ شویم

تچان تقریباً یک وضعیت متعالی است که زمان در آن رنگ می‌ بازد، آنچه پیش روی ما است، همه‌ ی چیزی است که وجود دارد، و نگرانی‌ ها و وظایف دیگر به کنار می‌ روند. این زمانی رخ می‌ دهد که ما کاری واقعاً لذت‌ بخش را انجام می‌ دهیم (مانند نواختن یک آلت موسیقی که عاشق‌ اش هستیم) یا زمانی که با کسی هستیم که واقعاً برای ما اهمیت دارد.
وقتی کاری که دوست داریم انجام دهیم، چنین قضی ای برقرار است. زمان می‌ گذرد و ما با نگاه کردن به پنجره، بیرون را تاریک می‌ یابید درحالی‌ که شکی نداریم خورشید به تازگی طلوع کرده بود. و بهترین چیز درباره‌ ی حالت تچان این است که حس خوبی به ما می‌ بخشد.

۲- احساس می‌ کنیم که کار ارزشمندی انجام می‌ دهیم. احساس رضایت از شغل داریم

انسان‌ ها از اینکه با دیگران در ارتباط باشند، خوشحال می‌ شوند ولی آنها از ساختن یا ارائه چیزی ارزشمند به دیگران هم خوشحال می‌ شوند. چنین چیزی الزاماً درمان سرطان نیست (البته که این کار شگفت آور خواهد بود! ). این کار می‌ تواند ساده‌ تر باشد مانند کار یک نجار که برای مردم چیزهایی را می‌ سازد که آنها نیاز دارند. کار ما هر چه باشد، ما از این‌ که به مردم کمک کرده‌ ایم و خدمتی به آنها رسانده ایم، حس خشنوی عمیقی خواهیم داشت. احساس‌ مان مانند این است که ایده‌ های ناب، توانایی‌ ها و استعداد هایمان را به مردم باز می‌ گردانیم و تقدیمشان می‌ کنیم.
در واقع این چیز دیگری است که تعریف می‌ کند، یک فرد شاد چگونه زندگی می‌ کند و ما چگونه می‌ توانیم هر روز شاد بمانیم.

۳- ما از این‌ که صبح از خواب برخیزیم هیجان‌ زده می‌ شویم

اگر ما در هنگام صبح برای برخاستن از خواب، آماده و مشتاق نیستیم حتماً یک چیزی کم است. البته هر کاری، روزهای تعطیلی هم دارد ولی اگر ما همواره از رفتن به کار واهمه‌ ی شدیدی داریم، احتمالاً زمان تغییر فرا رسیده است.
هر کاری که انجام می‌ دهیم، باید چنان ما را هیجان‌ زده کند که آغازی سریع و پرنشاط را برای روز کاری‌ مان رقم بزنیم. این کار باید مارا درگیر تمرکز بر جنبه‌ ای از شغل‌ مان کند پیشتر آن را ندیده باشیم، ولی باید ما را از جای‌ مان بیرون بکشد و هیجان زده کند.

۴- همکاران و بالادستی‌ های ما در ارائه و تولید چیزها، همچون شریکان ما به نظر می‌ رسند

وقتی ما افرادی را که با آنها کار می‌ کنیم نه فقط به عنوان دیگرانی در دفتر کار ببینیم، یا کسانی که به ما گزارش‌ های “مشخصات روند آزمایش” (TPS) را برای انجام می‌ سپارند، می‌ شود گفت در جای درستی قرار گرفته ایم. باید آنان را همچون کسانی ببینیم که می‌ توانیم با آنها چیزی بزرگ را بسازیم. شاید رئیس نباشیم که تصمیم بگیریم آن چیز چه باشد ولی ما به کاری که می‌ کنیم باور داریم و دوست داریم به محل کارمان برویم و درکنار آن افراد برای محقق ساختن آن موضوع تلاش کنیم.

۵- ما از کارمان گلایه نمی‌ کنیم

بسیاری از مردم از شغل خود گله‌ مند هستند:
“زمان شروع کار خیلی زود است”
“راه آن خیلی دور است”
“از افرادی که با آنها کار می‌ کنم خوشم نمی‌ آید”
“از کاری که می‌ کنم بیزارم”
اگر پیوسته از کارمان شکایت می‌ کنیم، یا به یک تغییر در طرز فکرمان نیاز داریم(به آنچه داریم بها بدهیم و این شرایط را مقایسه کنیم با زمانی که بیکار شده‌ ایم و در پرداخت قبض‌ های‌ مان مشکل داریم) یا این در واقع راهنمای درونی است که به ما نشان می‌ دهد باید شغل دیگری بیابیم که از آن لذت بیشتری ببریم.
موضوع هر چه باشد، در کاری که از آن لذت می‌ بریم، ممکن است زمان‌ هایی باشد که از حجم کار یا وظایف آزار دهنده گلایه‌ مند باشیم. ولی روی هم رفته، اینها در مقایسه با شادی انجام کار مورد علاقه‌ مان، چیزی نیست.

۶- ما نگران کشمکش کارمان نیستیم

کار می‌ تواند یک مبارزه باشد. نویسندگان ساعت‌ ها صرف ویرایش می‌ کنند و باید هر روز کار کنند. هنرمندان ممکن است همه‌ ی نقاشی‌ ها را به پایان ببرند و سپس آنها را دور بریزند. طرح‌ هایی به ذهن مهندسان می‌ رسند که معیوب‌ اند و باید به همان تخته رسمی برگردند که معادلات و شکل‌ ها را روی آن پیاده می‌ سازند.
ولی زمانی که از کارمان لذت می‌ بریم، به این چیزها اهمیتی نمی‌ دهیم. عاشق این کشمکش‌ ها هستیم. عاشق این هستیم که به عقب برگردد و کارمان را اصلاح کنیم و در فرآیند پیشروی به سوی آنچه می‌ خواهیم، باشیم. هدف نهایی تولید چیزی شگفت آور، ارزش همه‌ ی این چیزها را دارد.

۷- از سخن گفتن درباره‌ ی کاری که می‌ کنید، انرژی می‌ گیریم

وقتی مردم می‌ پرسند “شغل ما چیست؟”، به وجد می‌ آییم. نمی‌ توانیم درباره‌ ی آن چیزی نگوییم. این نشانه‌ ای‌ است از این‌ که عاشق کاری هستیم که انجام می‌ دهیم و می‌ خواهیم همه‌ ی افراد دیگر هم این را بدانند.

احساس رضایت از شغل,احساس رضایت شغلی,برای رسیدن به هدف

۸- احساس می‌ کنیم کارمان امتدادی از ماست، این کار بخشی از شخصیت‌ مان است

کار، اگر وسیله‌ ای برای رسیدن به یک هدف یا پایان نباشد دیگر کار نیست. کار کامل همان است که با چیزی درون ما هماهنگ است و ما را قادر می‌ سازد تا از پس ساعات پیاپی، کیفیتی شگفت آور را پدید آوریم. ما خودمان را بروز می‌ دهیم و با آن حس شگفتی و همگونی خواهیم داشت.

۹- ما به بخش‌ های اضافی از کار که وظیفه‌ مان نیست، علاقه نشان می‌ دهیم

زمانی که واقعاً از کارمان لذت می‌ بریم، می‌ خواهیم درباره‌ ی شرکت خود و چیزهایی که به‌ طور مستقیم مسئول آن نیستیم ولی به‌ طور کلی با آنها سروکار داریم، یاد بگیریم. حتی اگر ما مجبور به انجام کاری خاصی نباشیم، می‌ خواهید بیشتر بدانیم.

۱۰- در پایان روز احساس خستگی می‌ کنیم، ولی به گونه‌ ای رضایتمندانه

میان خستگی ناشی از انجام کارهای بسیار و خستگی ناشی از دست و پا زدن در طول روز که عزم بسیاری نیز از ما طلبیده، تفاوت وجود دارد. اگر احساس ورزیدگی، رضایت، خشنودی و همچنین حس ساختن چیزی ارزشمند را در هنگام کار داشته باشیم و این کار ما را خسته سازد، کارمان را به درستی انجام می‌ دهیم.

همیشه به یاد داشته باشید:

“کار شما بخش بزرگی از زندگی‌ تان را پر خواهد ساخت، و تنها راه این‌ که واقعاً احساس رضایت داشته باشید این است که کاری را انجام دهید که باور دارید کاری بزرگ است. و تنها راه انجام کارهای بزرگ این است که عاشق آن چیزی باشید که انجام دهید. اگر هنوز این کار را نیافته اید، به جست‌ و جوی خود ادامه دهید. آرام نگیرید. چرا که با تمام وجود خواهید دانست چه زمانی آن را خواهید یافت.” (استیو جابز)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۱
Fahimeh Nazari

چهار قدم تا رسیدن به اعتماد به نفس

بپذیریم درحال‌ حاضر در بیم و هراس هستیم و احساس می‌ کنیم انگیزه یا شوقی برای حرفه‌ مان نداریم. با دلایل منطقی خودمان را توجیه می‌ کنیم که شغل‌ مان چندان بد نیست.

به خودمان می‌ گوییم برای رسیدن به جایگاهی که خواستار آن هستیم، باید دشواری‌ ها را تحمل کنیم.

هنگامی که احساس می‌ کنیم اوضاع از کنترل‌ مان خارج است، آسان است که به سادگی مشکل را نادیده بگیریم و سعی کنیم روی فوتبال تمرکز کنیم یا خودمان را با طرح‌ های تفریحی به همراه دوستان‌ مان مشغول کنیم.

اگر با خودمان روراست باشیم، پی‌ می‌ بریم تفریح مداوم و نادیده گرفتن مسیری که برای زندگیمان در پیش گرفته‌ ایم برای مان واقعاً رضایت‌ بخش نیست.

راهی وجود دارد که می‌ توانیم بدون اینکه منتظر باشیم اوضاع به‌ طور معجزه‌ آسایی روبه‌ راه شود، از این گودال خلاص شویم و اعتماد به‌ نفس‌ مان را بالا ببریم.

اعتماد بنفس,اعتماد به نفس,اعتمادبه نفس

قدرت پیشرفت

مجله‌ ی هاروارد بیزینس ریویو پژوهشی انجام داده‌ است که نشان می‌ دهد آدم‌ ها با فشار زیاد و ترس به کار انگیخته نمی‌ شوند. آدم‌ ها وقتی مولدتر هستند که درون‌ شان احساس مثبتی به زندگی کاری‌ شان دارند.

آنها وقتی عملکرد بیش‌ تری دارند که خوش‌ حال هستند، خود کار به آنها انگیزه‌ ی ذاتی می‌ دهد و برداشت مثبتی از هم‌ کاران و شرکت‌ شان دارند.

ما چگونه می‌ خواهیم این احساس درونی مثبتی را نسبت به زندگی کاری‌ مان ایجاد کنیم؟ این ما را به اصل “قدرت پیش‌ رفت” می‌ رساند.

در پژوهش هاروارد بیزینس ریویو، پژوهش‌ گران پی‌ بردند آدم‌ ها هنگامی‌ که چند پله‌ ی کوچک را به سوی یک هدف طی می‌ کنند، روحیه‌ ی خیلی بهتری دارند.

از طرف دیگر، آنها که روزی سخت و روحیه‌ ای ضعیف را تجربه می‌ کنند، در مسیر اهداف‌ شان با مشکل مواجه می‌ شوند.

سیم‌ کشی مغز ما طوری طراحی شده‌ است که تشنه‌ ی جایزه و بردهای سریع هستیم. هنگامی‌ که در یک مسیر پیش‌ رفتی نمی‌ بینیم، احساس شکست می‌ کنیم. هیچ‌ چیز بدتر از احساس راکد بودن نیست.

شیوه‌ ی انیگزه‌ بخشی از طریق موفقیت‌ های جزئی

گاهی هنگامی‌ که به اهداف‌ مان فکر می‌ کنیم، تصور می‌ کنیم اگر به هدف بلندمدتی دست پیدا کنیم که رویایش را در سر داریم، چه‌ قدر خوب می‌ شود. این بردهای بزرگ فوق‌ العاده هستند، ولی اغلب اوقات اتفاق نمی‌ افتند.

حقیقت این است که با رسیدن به موفقیت‌ های کوچک که بخشی از اهداف بزرگتر هستند، می‌ توانیم روحیه‌ مان را بالا ببریم. اینها حرکت‌ هایی کوچک هستند که شاید به چشم نیایند، اما باز هم برای اینکه به جایزه‌ ی بزرگ نزدیکتر شویم ضروری هستند.

برای اینکه اصل پیشرفت در بالابردن اعتماد به‌ نفس و انگیزه‌ مان مؤثر باشد، باید یک قاعده را رعایت کنیم. باید معنی کاری را که می‌ خواهیم در آن پیشرفت کنیم، را پیدا کنیم.

مثلاً، اگر کارمان بسته‌ بندی خوارابار است، و برای پیشرفت، سرعت بسته‌ بندی‌ مان را افزایش می‌ دهیم، در این صورت فقط خواربار بیشتری برای بسته‌ بندی می‌ بینیم.

این چندان انگیزه‌ بخش نیست، هست؟

نخستین قدم برای اثربخشی این اصل این است: باید پی‌ ببریم چه هدفی بامعنی‌ مان خواهد بود. هدف کلی باید چیزی باشد که ما را به شوق بیاورد. از اندیشه‌ های بزرگ نترسیم.

قدرت بزرگ‌ اندیشی

برای بعضی از ما، بزرگ‌ اندیشی دشوار است. یک منتقد درونی داریم که همیشه شک دارد بتوانیم موفقیت چشم‌ گیری به‌ دست بیاوریم.

وقتی اهداف بزرگی برای خودمان تعیین می‌ کنیم، نکته‌ ی کلیدی این است که درباره‌ ی نحوه‌ ی محقق کردن آنها نگران نباشیم. شما باید به هدفی پایبند باشیم برای‌ مان بامعنی و اشتیاق‌ آور است.

بیاییم فرض کنیم می‌ خواهید سرمایه‌ گذار املاک و مستغلات باشیم. حتی شاید درحال‌ حاضر پروانه‌ ی بنگاه املاک یا سرمایه‌ ای برای سرمایه‌ گذاری نداشته‌ باشید. هیچ اشکالی ندارد.

امروز یک قدم برداریم:

  • یک کتاب بخریم

  • درمورد فرآیند گرفتن پروانه تحقیق کنیم

  • دوستی پیدا کنیم که در حوزه‌ ی املاک و مستغلات باشد

لازم نیست این یک جهش عظیم باشد، فقط یک گام کوچک کافی است تا ما را جلو ببرد. وقتی هرروز یک قدم برداریم، قدرت اراده را حس می‌ کنیم.

این اراده اعتماد به‌ نفس‌ مان را می‌ سازد، چون حالا، به جای اینکه روی گیر کردن در یک گودال تمرکز کنیم، می‌ توانیم ببینیم به کجا می‌ رویم. داریم روی رشد تمرکز می‌ کنیم.

چیزی که نهایتاً اعتماد به‌ نفس‌ مان را بالا می‌ برد، رشد به سوی اهداف بامعنی است. مهم نیست یک مدیر اجرایی هستیم یا به تازگی از دانشگاه فارغ‌ التحصیل شده‌ ایم. اصل پیشرفت درمورد همه صدق می‌ کند.

تحقق‌ بخشی

اگر احساس کنیم در کارمان درجا می‌ زنیم یا راکد هستیم، اعتماد به‌ نفس‌ مان پایین می‌ آید. کلیدش این است که به یاد داشته‌ باشیم می‌ توانیم با اعمال‌ مان احساس‌ مان را کنترل کنیم.

منتظر نباشیم رییس‌ مان یا شرکت‌ مان ما را از این گودال بیرون بکشد. همین امروز اقدام کنیم، و بفهمیم کدام هدف بزرگ ما را برمی‌ انگیزد.

اگر چشم‌ اندازی داشته‌ باشیم که به سوی آن حرکت کنیم، اعتماد به‌ نفس و انگیزه‌ ی هرروزمان کاملاً دگرگون خواهد شد. اجازه ندهیم بی‌ اعتمادی به خودمان، ما را از رسیدن به اعتماد به‌ نفسی بازدارد که شایسته‌ اش هستیم.

هنگامیکه فهمیدیم کدام هدف بزرگ بیش‌ ترین معنی را برای ما دارد، همان روز اقدام کنیم. یک قدم به جلو برداریم و ببینیم آن هدف چه حسی به ما می‌ دهد. قول می‌ دهم قدرت پیشرفت را احساس خواهید کرد.

قدرت واقعی اصل پیشرفت ربطی به میزان پیشرفت ندارد. لزومی ندارد هرروز جهش‌ های رو به جلو داشته‌ باشیم.

فقط یک موفقیت جزیی در هر روز کافی است.

با مرور زمان، روزی به پشت سر نگاه می‌ کنیم و از عظمت موفقیت‌ مان حیرت می‌ کنیم.

منبع: پرورش افکار

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۱۳
Fahimeh Nazari

چگونه انرژی مثبت بدهیم؟

حضرت محمد (ص) می فرمایند : “فرزندان خود را به نام های نیک خطاب کنید” آن چه می گوییم در حقیقت فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.

من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت و زیبا در سطی وسیع انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی ازدست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.

انرژی مثبت,چگونه انرژی مثبت بدهیم,چگونه انرژی مثبت دهیم

چگونه به خودمان انرژی مثبت بدهیم

به جای خسته نباشید؛ بگوییم: خدا قوت

به جای دستت درد نکنه  بگوییم: ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای دروغ نگو؛ بگوییم: راست می گی؟ راستی؟

به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد

به جای خدا بد نده؛ بگوییم: خدا سلامتی بده

به جای فقیر هستم؛‌ بگوییم: ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم؛ بگوییم: خوب هستم

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم: یادت باشه

به جای داد نزن؛ ‌بگوییم: آرام باش

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم: من سالم و با نشاط هستم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم: چندان هم راحت نبود

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم: خیلی راحت نبود

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم

به جای گرفتارم؛ بگوییم: ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جای قابل نداره؛ بگوییم: هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم: با تجربه

به جای مگه مشکل داری ؛ بگوییم: مگه مسئله ای داری؟

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم: مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم: مسئله دارم

شما هم می‌ توانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید…

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌ بینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:

چقدر چاق شدی؟”، “چقدر لاغر شدی؟”، “چقدر خسته به نظر می‌ آیی؟” ، “چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟”، “چرا ریشت را بلند کردی؟” ، “چرا گرفته ای ؟”، “چرا رنگت پریده؟”، “چرا تلفن نکردی؟”، “چرا حال مرا نپرسیدی؟” و … بهتر است بگوییم : “سلام به روی ماهت”، “چقدر خوشحال شدم تو را دیدم” ، و … عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست

بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء می کند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر کنیم، و گرنه می‌ شود که درباره ی موضوعات مشترک، البته در محوریت مثبت با هم صحبت کنیم.

منبع: پرورش افکار

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۰۲
Fahimeh Nazari

راه های افزایش عزت نفس توسط قانون جذب


اعتماد به نفس,افزایش عزت نفس,تعریف عزت نفس
لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 13 امتیاز : 4]

عزت نفس چیست؟ تعریف عزت نفس به حالتی گفته میشود که در آن فرد خود را فردی ارزشمند می بیند که می تواند به گونه ای موفقیت آمیز با چالش های زندگی خود رو به رو شود و ارزش و لیاقت آن را دارد که خوشحال و شاد باشد. اولین نیاز هر انسانها در ابتدا عزت نفس می باشد. چون فکر کردن لازمه زندگی موفق است و این اندیشه و فکر به ما این امکان را می دهد که متوجه شویم قدرت تصمیم گیری هر انسان بستگی به میزان عزت نفس او دارد، بنابر این نقش عزت نفس را میتوان یک راز موفقیت در زندگی ما انسانها که بسیار مهم و چشمگیر دانست.

اعتماد به نفس,افزایش عزت نفس,تعریف عزت نفس

آیا باور داشتن به خود، توانمندی و احترام به خود به این معناست که هرگز اشتباه نکنیم؟خیر. توانمندی و احترام به خود به این معناست که هر یک از ما میتوانیم فکر کنیم. قضاوت کنیم و با اشتباهات خود مواجه و آنها را اصلاح کنیم. عزت نفس به این معناست که بداینم و  به این باور برسیم که می توانیم آنچه را لازم داریم بیاموزیم و با چالشها و مشکلات زندگی برخورد اندیشمندانه داشته باشیم.

آیا منظور از احترام به خود مفهوم این را دارد که ما کامل و صد درصد بی عیب و نقص هستیم؟ خیر. منظور این است که مراقب خود بوده و به خود علاقه مند باشیم و خودمان را شایسته بدانیم و برای غلبه بر مسائل و مشکلات زندگیمان تلاش کنیم، بیماری را بپذیریم و خود درمان مناسبش را انجام دهیم.

چگونه عزت نفس داشته باشیم؟ شیوه های تقویت عزت نفس

ا- روش صحبت کردن در مورد خودمان را تغییر دهیم.

(عبارتهای تحقیرآمیز در مورد خودمان بکار نبریم، مانندکار من احمقانه بود و …)

2- به خودمان جایزه دهیم. فهرستی از تمام لذت ها و خوشی های مخصوصمان تهیه کنیم و با کارهایی که کوچکترین لذت و خوشی رو برای خودمان فراهم میکنند شروع کنیم.

مثلا میتواند فهرستمان اینگونه باشد:

درست کردن یک قوری چای معطر، خوردن یک بستنی ، تماشای فیلم، رفتن به مسافرت، صرف غذا با دوستان… گام بعدی این است که این رفتارها را درمورد خود اجرا کنیم، نه فقط زمانیکه در رسیدن به هدف موفق میشویم بلکه حتی در مواقعی که:
• تمام تلاشمان را کردیم تا کاری انجام دهیم.
• فردی نسبت به ما بد اخلاقی میکند.
• خبرهای بدی به ما میرسد.
• احساس غمگین بودن میکنیم.
• کار اعصاب خوردکنی در پیش داریم.

3- مواظب جسم خود باشیم. پرورش جسم و مراقبت از آن یکی از اساسی ترین و مهمترین راه هایی است که از طریق آن میتوانیم خود را متقاعد سازیم که انسان با ارزشی هستیم.

4- برای احساسات خود احترا قائل شویم. راه های مناسبی را برای بیان احساسات خود پیدا کنیم. سرکوب کردن هیجان ها انرژیمان را از بین میبرد و مشکلات جسمانی و عاطفی بسیاری را ایجاد میکند. احساسات نیاز دارند از طریق جسم ظاهر شوند.

چگونه عزت نفس داشته باشیم,راه افزایش عزت نفس,راه های افزایش عزت نفس

  • اگر غمگین هستیم گریه کنیم.

شیوه های تقویت عزت نفس,عزت نفس چیست,عزت نفس چیست

  • اگرخشمگین هستیم فریاد بزنیم.

عزت نفس چیست؟

  • اگرخوشحال هستیم بخندیم.

5- سبک زندگی خود را تغییر دهیم. بررسی کنیم که آیا زندگی خود را به سمت درستی هدایت میکنیم یا نه؟

اعتماد به نفس,افزایش عزت نفس,تعریف عزت نفس

تغییراتی ایجاد کنیم که به ما اطمینان دهد. به عنوان مثال: تا آنجا که امکان دارد برطبق ارزشهای خود زندگی میکنیم، حق داریم بین کار و تفریح تعادل برقرار کنیم، فرصت تغییر و تحول را داریم.

6- همیشه به دنبال بهترین باشیم. گاهی بعد از یک دوره کسب اعتماد به نفس، تغییر ظاهری پیش می آید. ممکن است بطورآگاهانه یا نا آگاهانه با محیط خود سازگاری پیدا کنیم، مراقب باشیم این تغییرات ما را متوقف نکند، این تغییر را آنقدر ادامه دهیم تا بهترین را کسب کنیم.

7- لحظه به لحظه از خودمان مراقبت کنیم و به فکر خود باشیم.

منبع : نشاط آوران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۵۰
Fahimeh Nazari

رسیدن به هدف با تلاش و پشتکار


برای رسیدن به هدف,تلاش برای رسیدن به هدف,تلاش و پشتکار
لطفا به این مطلب رای دهید
[رای ها : 17 امتیاز : 4]

یکی از چیزهایی که بشر به دنبال آن هست، موفقیت و تلاش برای رسیدن به هدف والاست. بشر رو به سوی موفقیت دارد و مشتاقانه سعی و تلاش می کند تا آن را از آن خود کند. اما چرا؟ دلیل روشن است. وقتی چیزی را بدست می آوریم، به خود افتخار کرده، حس خوبی به ما دست می دهد و به مرحله بالاتری از مهارت، احترام و فرصت ها گام می گذاریم. داشتن بعضی چیزها در زندگی الزامی است زیرا ما بشر هستیم و همیشه نیازمند و خواستار پیشرفت و تعالی.

با اینکه در قانون جذب انسان ها برای رسیدن به هدف و علائق شان مشتاقانه تلاش می کنند، اما گاهی به آنچه که نیاز دارند و می خواهند، نمی رسند. تا به حال با چنین افرادی مواجه شده اید؟ مثلا من کسی را می شناختم که شدیدا به یادگیری موسیقی علاقه مند بود، به همین دلیل در سن ۱۴ سالگی ویولونی خرید و شروع به یادگیری کرد. اما ۸ سال بعد، نه تنها بهتر نمی نواخت بلکه نسبت به ابتدای کار، بدتر هم شده بود. در ابتدای کار، بسیار علاقه مند بود اما اکنون، ویولون در کمد خانه اش خاک می خورد.

برای رسیدن به هدف,تلاش برای رسیدن به هدف,تلاش و پشتکار

اکثر مردم با شور و شوق فراوانی شروع به کار میکنند اما چند روز، هفته و یا ماه بعد، دلسرد می شوند و کم کم از آن کار دست می کشند. مثلا وقتی تصمیم به خواندن کتابی علمی و یا حتی ادبی می کنند، با اشتیاق و شور آنرا خریداری می کنند اما چند سال بعد وقتی به قفسه کتاب های خود نگاه می کنند، درمی یابند بسیاری از آنها را هرگز نخوانده اند.

تمرکز روی هدف,دستیابی به هدف,راه رسیدن به هدف

همانطور که می بینیم هیچ مشکل و قدم اشتباهی در شروع کار وجود ندارد. هیجان زدگی و اشتیاق، یکی از راه های رسیدن به هدف است. اما مشکل اینجاست که هیجان و اشتیاق به راحتی از بین رفته و کم کم ناپدید می شوند، در نتیجه احساس می کنیم که ادامه دادن راه، بی اهمیت و بی ارزش است و سپس در میانه راه دست از کار می کشیم.

تمام کردن کاری که شروع کرده ایم، آسان نیست و نیازمند نظم و ترتیب است. گاهی اوقات واقعا مجبوریم بیشتر از حد معمول تلاش کنیم و تمرکز روی هدفمان را بیشتر کرده تا به پایان راه برسیم.

راه های رسیدن به هدف,راهای رسیدن به هدف,رسیدن به هدف

قانون جذب چیست ؟

گاهی هم بخاطر طولانی بودن راه، افسرده و خسته می شویم و می خواهیم دست از ادامه کار برداریم. اما اگر هدفمان را مرور کنیم و بر آن متمرکز شویم و گام به گام جلو برویم، در نهایت به نتیجه مطلوب می رسیم.

در کل تا کاری به اتمام نرسد و نتیجه آن عملی نشده و مورد استفاده قرار نگیرد، انرژی صرف شده روی آن به ما باز نمی گردد و در نتیجه احساس خستگی و درماندگی در انتهای کار چیزی مشهود است.

همچنین در مسیر دستیابی به هدف خود، ممکن است با موانع بزرگ و زیادی رو به رو شویم، اما نباید به آنها توجه کنیم. گاهی هم مجبوریم زمانی بیش از حد انتظار صرف کنیم، اما دیر یا زود به انتهای مسیر می رسیم.

اگر با شکیبایی مراحل را تا انتهای مسیر طی کنیم، در نهایت به ارزش موفقیت خود پی می بریم و انرژی صرف شده روی کار، کاملا به ما باز می گردد.

گاهی بعد از اینکه نگرش مان را تغییر دادیم و به سوی هدفی تازه رفتیم، نمی دانیم چگونه باید راهمان را بدون خستگی و درنگ ادامه دهیم؟
این نکته ها دست شما را برای طی بقیه مسیر تغییر میدهد.

۱) با واقعیت روبرو شویم. ممکن است مانعی که ما را برای رسیدن به هدفمان دچار مشکل می کند و از سرعت ما می کاهد، خودمان باشیم.

۲) بیشتر اوقات برای رسیدن به موفقیت و هدف چند کار را با هم انجام می دهیم ولی حتی با وجود تلاش زیاد، در آخر به کمترین نتیجه می رسیم. باید بدانیم توجه و تمرکز روی ۱ یا حداکثر ۲ پروژه در یک زمان، شانس ما را برای نتیجه گیری مطلوب افزایش خواهد داد.

۳) برای اینکه تصویر واضحی از نتیجه کار داشته باشیم، تمرکز روی هدف کنیم. اول اینکه روی کارهایی که برعهده گرفته ایم، کاملا تمرکز داشته باشیم تا بتوانیم تشخیص دهیم واقعا چه کارهایی باید انجام گیرد. برنامه ای گام به گام برای کارهایی که باید در زمان های مشخص انجام دهیم،در دفترچه یادداشت خودمان بنویسیم.

۴) آنچه روی کاغذ است، برنامه است و آنچه در ذهن ماست، خیال! بیشتر افراد علاقه ای به نوشتن برنامه هایشان روی کاغذ ندارند. نوشتن برنامه روی کاغذ اولین قدم برای حرکت رو به جلوست. خیلی ها بدون برنامه کارهایشان را شروع می کنند ولی خیلی زود گیج و خسته می شوند زیرا مشکلات فرعی زیادی سر راهشان به وجود می آید.

۵) حرکت، به این معنی نیست که پیشرفت کرده ایم. بعضی از افراد با اینکه به سختی کار می کنند، به هدفشان نزدیک تر نمی شوند. این یکی از نتایج بی برنامگی است. برای پیشروی باید فعالیت های مناسبی در زمان های مناسب انجام دهیم.

۶) انتخاب نکردن، یک انتخاب است. زیاد فکر کردن درباره آنچه انتخاب می کنیم، مانع دیگری است که ما خودمان سر راهمان قرار می دهیم و باعث رکودمان می شود.

۷) روی آنچه به نتیجه می رسد، تمرکز کنید. خیلی از افراد در پیداکردن راه هایی که به نتیجه نمی رسند، استادند و به همین دلیل هیچ تلاشی هم نمی کنند. انرژی منفی را در خود انباشته نکنید. انرژی های مثبتتان را افزایش دهید و روی چیزهایی تمرکز کنید که به درد شما می خورند و به نتیجه می رسند.

۸) اگر اقدامی به نتیجه نمی رسد، متوقفش کنیم. یک اقدام احمقانه: «کاری را بارها و بارها با یک شیوه انجام دهیم و انتظار داشته باشیم که به نتیجه ای متفاوت برسیم.»

۹) وقتی نمی دانیم، کمک بخواهیم. ما نمی توانیم همه چیز را بدانیم. نمی توانیم همه مشکلات را حل کنیم. وقتی به مشکلی بر می خورید، از دیگران کمک بخواهیم. از یک تاجر، مشاور، وکیل یا مربی مشاوره بگیریم.

۱۰) اگر کاری ما را خوشحال نمی کند، انجامش ندهیم. برای اینکه به هدفتان برسیم، باید سختی هایی را بپذیریم و ممکن است هر لحظه نتوانیم از کارمان لذت ببریم ولی در کل باید کارمان را دوست داشته و از انجام آن خوشحال باشیم.

منبع : سایت قانون جذب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۴۰
Fahimeh Nazari